شهدای دفاع مقدس

۲۰ فروردین سالروز شهادت شهید سید مرتضی آوینی

سید شهیدان اهل قلم

۲۰ فروردین؛ سالروز شهادت سید مرتضی آوینی، شهید اهل قلم و روز هنر انقلاب اسلامی گرامی باد… بیستم فروردین 1372 یادآور عروج سید شهیدان اهل قلم و هنرمند فرزانه، حاج سید مرتضی آوینی ؛ نویسنده ی توانا، راوی با صفای روایت فتح، سردبیر مجله ی ادبی و هنری سوره و مسؤول واحد تلویزیونی حوزه ی هنری می باشد. شهید آوینی که همراه یک گروه فیلمبرداری جهت ساخت مجموعه ی جدیدی از روایت فتح به یکی از مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس، عزیمت کرده بود، در حین بررسی منطقه و تحقیق پیرامون هشت سال دفاع مقدس به همراه مهندس محمد سعید یزدان پرست با مین برخورد کرد و به شهادت رسید.شهید آوینی دو روز قبل از عزیمت به منطقه ی فکه، در پاسخ به این سؤال که به کدام منطقه می روی گفته بود: می دانی به کجا می روم، به فکه، همان جایی که رزمندگان ما با چشم خود تحویل نفوس شهدا توسط فرشتگان را مشاهده می کردند…
پس از شهادت این بزرگوار، مقام معظم رهبری از ایشان به عنوان «سید شهیدان اهل قلم» تجلیل کردند. سال روز شهادت هنرمند متعهد انقلاب اسلامی و دل سوخته ی جبهه های حق علیه باطل و بیانگر حقایق و رشادت ها و شجاعت های رزمندگان اسلام، بنا به پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، «روز هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شد.

معرفی شهید سید مرتضی آوینی ولادت

۲۱شهریور۱۳۲۶ (استان تهران، شهر ری) دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا شاعر، نقاش، داستان نویس و مقاله نویسعضو فعال جهاد سازندگی و فعالیت در روستاها در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی کارگردان و فیلم ساز انقلاب اسلامی رزمنده دفاع مقدس از اعضای موسس و سردبیر اول هیئت تحریریه ماهنامه سوره از سال ۱۳۶۸ تا شهادت مسئول گروه جهاد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مسئول مؤسسه فرهنگی روایت فتح
شهادت: ۲۰فروردین۱۳۷۲ بر اثر انفجار مینمنطقه: شمال غربی استان خوزستان، فکه
مزار: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا(س)
۲۰فروردین ماه، سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی گرامی باد.

کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید!

تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا….
مرگ آگاهی… این سخن علی(ع) است که چنین می‌فرماید، هم‌او که راه‌های آسمان را بهتر از راه‌های زمین می‌شناسد؛پس به سخن علی(ع) گوش بسپارید: دلهای تان را از دنیا بیرون کنید، پیش از آن‌که بدن‌هایتان را از آن بیرون‌برند.
بسيجي عاشق كربلاست، و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نام‌ها. نه، كربلا حرم حق است و هيچ‌كس را جز ياران امام حسين راهي به سوي حقيقت نيست. كربلا، ما را نيز در خيل كربلاييان بپذير. ما مي‌آييم تا بر خاك تو بوسه زنيم و آن‌گاه روانه‌ي ديار قدس شويم.
«عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستان ها می آییم . این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم».
اگـر خـداونـد متاع وجود تو را خریدنے بیابـد…! هر ڪجا کہ باشے در هر زمان تو را بہ شہادت برمےگزیند…
زمانه عجیبی است!!!برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را… میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند. اما امام حاضر را باید فرمان برند و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند…
ولایت فقیه برای آنان که در حقانیت اسلام دچار تردید نیستند و در التزام عملی نسبت به آن نیز اهمال روا نمی‌دارند، امری است که تصور آن بی‌درنگ موجب تصدیق است.
زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است
اگر در جستجوی امام زمان هستیاو را در میان سربازانش بجوی از نشانه‌های خاص آنان این‌ است که همچون نور ، دیگران را ظاهر می‌کنند خود را نمی‌بینند …
اگر شب قدر، شبی باشد که تقدیر عالمدر آن تعیین می گردد، همه ی شب های جبهه شب قدر است.
از وصیتنامه شهید آوینی …مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسان‌تر بریده شوند. و مگر نه آن که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد و مگر نه آن که خانه تن، راه فرسودگی می پیماید تا خانه روح، آباد شود و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره ی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید. ای شهید، ای آن که بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را هم، از این منجلاب بیرون کش”.کتاب دمی با آقا مرتضی، ناصرکاوه 

پیام فرمانده

رهبر انقلاب: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان ‌که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
«شاید جنگ پایان یافته باشد، اما مبارزه پایان نخواهد یافت و زنهار! این غفلتی که من و تو را در خود گرفته است، ظلمات قیامت است». «هنر آن است که بمیری، پیش از آن که بمیرانندت».
ای شقایق های آتش گرفته! دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟
#دلنوشته | برای #شهیدآوینی میخواهم از تو بگویم، تو که سید شهیدان اهل قلم شده ای…! به هرگاه که موضوع نام تو میشود گویی تمام کلمات به تکاپو می افتند و با همه وجود تلاش میکنن تا حقیقی ترین معنای خود را بر کاغذ و ذهن آدم ها بگمارند. گویی نسبت به احساس دین میکنن…!نام تو با فکه گره خورده است، هنوز هم در فکه صدایت به گوش میرسد، نمیدانم تو،فکه را مشهور کرده یا فکه تو را ! اما هرچه که هست حالا پس از گذشت چندین سال هرکس پایش به خاک فکه میرسد به هوا یاد تو را میکند اگر کار برای خدا و رضای او باشد بی تردید نتیجه اش هم خدایی میشود درست مانند تو . ای شهید؛ قدری برایمان دعا کن تا کارهای مان بوی خدا بگیرد…
شهید اهل قلم آسیدمرتضی آوینی:هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد.
در حضور غربت یارانسید دل پرخونی داشت، همراهانش با صدای «یارب» ‌های او در نیمه‌ شب آشنا بودند.پاسی از شب كه می‌گذشت، در انتظار صدای ناله‌های آوینی چشمانشان را باز می‌كردند مرتضی مرثیه‌سرا بود، دلی عاشورایی داشت قصه وصال، روح بی‌تابش را عاشق می‌ساخت.یكبار در دوكوهه به او گفتم: شهید داوود یكبار در زمین خیس پادگان به زمین افتاد و گریه كرد وقتی علت گریه‌اش را پرسیدم، پاسخ داد:”یاد حضرت عباس افتادم كه هنگام به زمین افتادن دست نداشت، حتماً‌ خیلی سخت به زمین افتاده است”. با شنیدن این سخن گریه مجال صحبت را از مرتضی گرفت، همانجا در پادگان نشست، ساعت‌ها به یاد غربت عباس‌بن‌علی  و داوود گریست. گوئی پرده‌های غیب را از چشمانش گرفته بودند، داوود را در زمین صبحگاه می‌دید. لب به سخن گشود، داوود باید می‌رفت.برخاست،‌ پا برجای گام‌های داوود نهاد. مرتضی مردی آسمانی بود كه پای بر خاك داشت.منبع : كتاب هسفر خورشید.
راوی :رضا برجی
چه روزگار شگفتی! پیروزی‌ ظاهری را رها کن که فتح حقیقی این‌جاست؛… این‌جا که حُسَین‌بن عَلی علیه‌السّلام دل‌های جوانان را فتح کرده است؛… این‌جا که جوانان قلمروی نفس را فتح کرده‌اند.
در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود:شهد آوینی: اهل نظر اگر عقل را در برابر عشق نهاده اند از آن است که عقل اهل اعتبار است و درک و وصف ، و محرم راز نیست. اگر منکر راز نشود، او را همین قدر می رسد که دریابد رازی هست، و دیگر هیچ. راز لایدرک و لایوصف است و بیرون از حدود اعتبارات عقل؛ چشمه ای مکنون در ظلمات وادی حیرت. اما عقل از حیرت می گریزد. عقل گرفتار عالم حدوث است و از تفکر در قدم می گریزد، چراکه آن راز به تفکر گشوده نمی شود. عقل در جست و جوی نور است و راز، پرده نشین سیاهی های نا کجا آباد غیب هویت.
امام خامنه‌ای: کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست، میزان نیست، مقام میزان نیست، اینها چیزی نیستند، این مقامات تمام می‌شود؛ آنی که هست خدمت است. آدم متعهد در هرجا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است. باید هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد… ۱۳۶۴/۶/۱۲… و پندار ما این است که ما مانده­ ایم و شهدا رفته اند،اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده ­اند.
کتاب دمی با آقا مرتضی، ناصر کاوه
…جبهه‌های حق مجرای نوری ست که همه پروانه ها را به سوی خود می‌کشد… و چه کند آن نوجوان، اگر پروانه عاشقی در درون خود دارد
شب‌قدر جبهه اگر شب قدر شبی باشد که تقدیر عالم در آن تعیین می گردد، همه‌ی شب های جبهه شب قدر است. و از همین جاست که تاریخ آینده کره زمین، تقدیر می شود؛ شب هایی که ملائکه خدا نازل می گردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی که با نور فرش شده است به معراج می برند ….
شیرینی‌های زندگی: جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم. یکی برداشت و گفت: می‌تونم یکی دیگه بردارم؟ گفتم: البته سید جون، این چه حرفیه؟ برداشت و مثل همیشه هیچ‌کدوم رو نخورد. می‌برد خونه شیرینی‌های زندگی را با خانواده قسمت کنه.
امت محمد را آن روز جز حسین ملجا و پناهی نبود. چه خود بدانند و چه ندانند. چه شکر نعمت بگذارند و چه نگذارند. واقعه عاشورا دروازه ای از نور است که آنان را از ظلم آباد یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون می شود. اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می شد و دیگر در آفاق جاوادنه شب نشانی از نور باقی نمی ماند. حسین چشمه خورشید است. فتح خون، ص46
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیض دائم رحمت او امیدوار می سازد. فتح خون، ص51
حیات قلب در گریه است و آن «قتیل العبرات» کشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت کنیم و برفها آب شوند و فصل انجماد سپری شود. فتح خون، ص30
در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت … نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایت هجرت کنی… و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی. فتح خون، ص51
بچه های ما امروز در تظاهرات و هیئت ها و روضه خوانی ها بزرگ می شوند و شیر مادر را مخلوط با اشک های حسینی می‌مکند و عشق حسین (ع) به جانشان آمیخته می گردد، مادرانی که دامن پاکشان پرورشگاه مومنین مجاهدی است که تاریخ آینده ی کره زمین را با دست های توانمندشان می نویسند و آینده انقلاب و حکومت جهانی عدل در سراسر کره ی زمین استمرار می بخشند. بگذار دشمن خود را بفریبد و در انتظار از پا نشستن ما باشد و از پیوند تاریخی ما با عاشورا غافل بماند . آینده از آن ماست.جمله شهید آوینی درباره امام حسین و عاشورا: بچه های ما امروز در تظاهرات و هیاتها و روضه خوانی ها بزرگ می شوند
مردانگی و وفای انسان نیز به تمامی ظهور یافت. تا دستان ظاهر بریده نشود، بالهای بهشتی نخواهند رست. اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده ی آن آسمان باشد؟ فتح خون، ص103
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند.
سربازان امام زمان(عج) از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی هراسند…کسانی به امام زمانشان خواهند رسید که اهل سرعت باشند! و الا تاریخ کربلا نشان داده که قافله‌ی حسینی معطل کسی نمی‌ماند…«خون» با حسین، پیمان «ریختن» بسته است، «سر» با حسین، پیمان «باختن»…ارتش مستضعفین اکنون در سراسر عالم تشکل می‌یابد و شیطان غافل است. او هنوز هم می‌پندارد که می‌تواند با ایجاد ر‌عب و وحشت و سایه‌ی مترسک‌های پوشالی بر جهان حکومت کند. اما شیطان از شجاعان سخت در وحشت است، از آنها که از او ترسی در دل ندارند. مقصودم آن شجاعتی که در مانورهایی چون «ستاره‌ی درخشان» می‌بینیم نیست. آنها بادکنک‌هایی میان‌تهی، اما پُر زرق و برق هستند که خود را با باد نخوت و ریا باد کرده‌اند و آن بسیجی مؤ‌من نیز همین حقیقت را بیان می‌کرد، اما شجاعت حقیقی در اینجاست. وقتی کسی از غیر خدا نترسد، شجاعت او الهی است و ریشه در یقین دارد. شیطان از انسانی اینچنین است که وحشت دارد. شیطان حاکمیت خود را در جهان بر ضعف و ترس انسان‌ها بنا کرده است و این بچه‌ها این مطلب را خیلی خوب از امام خویش آموخته‌اند. اگر نترسی و ضعف خویش را با کمال خلیفه اللهی جبران کنی، شیطان شکست خواهد خورد و اینجا صحنه‌ی تحقق همین معناست… خون دادن برای امام خمینی زیباست، اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است… غربى ها ممكن است منت گذارند و جوايز را به جهان سومى ها هم اعطا كنند، اما شرط نخستين آن وابستگى به تفكر غربى است….پندار ما این است که ما مانده­ ایم و شهدا رفته­ اند، اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده­ اند…
رهبرانقلاب: شهید آوینی و مرحوم سلحشور، پیشروان کار انقلابی در این کشورند این‌ها را باید گرامی داشت.
شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت! و زنهار این غفلتی که من و تو را گرفته، غفلت قیامت است…
عطر نماز
جنگ با شیـــــــطان …. جنگ ما با شیطان از محـــــــراب نماز آغاز می‌گردد. محراب از ریشه‌ی «حرب» است، یعنی محراب نماز میدان جنگ ماست و با همان تكبیرة الاحرام نخستین، نمـــــــازگزار همه‌ی قدرت‌های ظاهری و مجازی را نفی می ‌کند و به مبدأ همه‌ی قدرت‌ها، ذات ذوالجلال، متوجه می شود.
شمر نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود؛ معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور…یادمان باشد، زیارت عاشورا که می‌خوانیم، وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله…»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:نکند این «لعن الله…» شامل حال ما هم بشود؟! مایی که گاه خودمان را “ارزانتر” از شمر و یزید می‌فروشیمجمله ای بس سنگین از شهید آوینی:“کربلا” به رفتن نیست…به شدن است!که اگر به رفتن بود…شمر هم “کربلایی” است️
{دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین …} حب‌ حسین‌ ‌در دلی‌ بیدار میشود که ‌از خود و آنچه ‌دوست ‌دارد. در راه‌ خدا گذشته‌ باشد شهید آوینی:
ما یافتیم آنچه را دیگران نیافتند. ما همه افق های معنویت را در شهدا تجربه کردیم …..عشق را هم ، امید را هم، کرامت را هم، شجاعت را هم، عزت را هم وهمه ی آنچه را که دیگران جز در مقام شهادت نشنیده اند ما به چشم خود دیدیم ،ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم .
️ امـا شیطان پایبنـد به هیـچ اصـلی نیـست! او میخواهـد بمانـد و اگر ایـن مانـدن به بهـای از بـردن همـه مردم جهـان نیز میـسر شود باکـی نـدارد.
شهید آوینی: بعضی دیگر از بچه‌ها گوشه خلوتی یافته‌اند و گذشته خویش را با وسواس یک قاضی می‌کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه می‌کنند.
به گفته همسرشهید آوینی: چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود. که آقا امام زمان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ در این صورت من چطور می‌توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این‌گونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد. آقا کامرانی که شهید آقا مرتضی آوینی شد.
حسن رحيم پور ازغدی گفت: آوينی قبل اينکه به روی مين برود از وجود ميدان‌های مينی که در کمين قلم‌ها، اخلاق و انديشه انسان هاست خبر داده بود. اين مين ها انديشه های غرب زدگان روشنفکر معاصر بود که آوينی بارها از آنها زخم خورده ومجروح شده بود.#مستند روایت فتح (اثر شهید سید مرتصی آوینی) گزیده ای از فیلم “دروازه قرآن”
برای شناختن این امت باید جایگاه آنان را در مجموعه‌ی تاریخ نگریست و آنان را با دیگر اقوامی كه بر كره‌ی ارض زیست می‌كنند قیاس كرد؛ و به‌راستی چقدر نتیجه‌ی این قیاس حیرت‌انگیز است! چه روزگار شگفتی! پیروزی‌ ظاهری را رها کن که فتح حقیقی این‌جاست؛… این‌جا که حُسَین‌بن عَلی علیه‌السّلام دل‌های جوانان را فتح کرده است؛… این‌جا که جوانان قلمروی نفس را فتح کرده‌اند.
این تنوع منحصر به فرد را حفظ کنید در بهشت زهرا بودم و خانمی مسیحی که از فرانسه آمده بود، می‎گفت: من فقط به‎خاطر شهید آوینی آمده‎ام.گفتم چرا حالا شهید آوینی؟ گفت: من خبرنگار جنگی هستم و مستند‎‎های ایشان را دیده‎ام و جزء ارادتمندان این شهید شده‎ام. از این فرصت استفاده کردم و کل بهشت زهرا رو به این خبرنگار نشان دادم خیلی برایش جالب بود، این خانم فرانسوی می‎گفت: تنها هنرتان باید این باشد که این شکل منحصر به فرد را حفظ کنید. می‎گفت: من خیلی جا‎ها را در دنیا دیده‎ام که این‎جوری نیست و این تنوع را ندارد.سید محمد جوزی؛ اولین مسئول خانه شهید بهشت زهرا

عقل می گوید بمان؛ عشق می گوید برو!

هنر آنست که بمیری، پیش از آنکه بمیراندنت…
شهـدا …مثل آیه های قرآن مقدسند تقدس آیه های قـرآن بہ این است ڪہ حڪایت از حـق دارند و شهـدا نیـز …
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه ی خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که می رود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.
«دُر حيات» در احتجاب «صدف عشق» است و آن را جز در «اقيانوس بلا» نمي‌توان يافت. در ژرفناي اقيانوس بلا،‌ عاشقان، غواصان اين بحرند و اگر مجنون نباشد، چگونه به دريا زنند.
همه آفرينش لوح محفوظی ست، كه تاريخ بر آن ثبت می گردد. تا آن روز كه زبان خاك به حديث شهادت گشوده شود ،و اخبار غيب بر ملا گردد.
زِنده ترین روزهای زندگیِ یک مردّ روزهایی است که در مُبارزِه میگذراند …
گمشدگان “خاڪ” اگر مےفهمیدند ڪھ تا “افلاڪ” راهے نیستـ! این همھ سرگردانے نمےڪشیدند…
خوشا آنانکه #مــردانـه می میرند و تو ای عزیز! خوب میدانی که تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند…
#فکهلنــز #دوربـیــنش بـســـوی مــاست!می دانی این یعنـــی چـــه؟امروز #آویــنــی میخواهد روایـتـگر #جـهـاد اکـبــر تو باشد…نـقـشـت را که یـــادت نرفتــه؟!«بسیجی افسر #جنگ نرم»
وای بر آن کس که در صحرای محشر سر از خاک بردارد و نشانه ای از معرکه جهاد در بدن نداشته باشد…
قرن­هاست زمین انتظار مردانی اینچنین را می­کشد تا بیایندوکربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه­‌ساز ظهور باشند…آن مردان آمدندورفتند، فقط من وتو ماندیم واز جریان چیزی نفهمیدیم…
سدرة المنتهی مرز دار قلمرو فرشتگان عقل است ، عقل بی اختیار است. اما قلمرو و آل کسا، ساحت امانت داری و اختیار است و جبرائیل را آن جا باز نمی دهند که هیچ ، بال می سوزانند. آن جاست انی اعلم ما لا تعلمون است،آن جا ساخت علم لدُنّی است، راز داری  خزائن این غیبت آسمان ها و زمین ، آن جا سبحات فنای فی الله است بقای الله
تو که از یاد بردی درقفس شوق رهایی راچه می خوانی کجائید ای شهیدان خدایی رابه کوی عافیت سردرگمی بیهوده می گردینمی یابی بلاجویان دشت کربلایی رابه جان عاشقان معشوق مظلوم است باور کنمبدل کن به عشقی بی ریا عاشق نمایی راز پا افتادم و کاری ز دستم بر نمی آید که خوبان میخرند از اهل دل بی دست وپایی راچنان شمعی که شد نقش مزارش اشک تنهاییبه آتش می کشم تا صبح تو شام جدایی راتو می آیی و می گویند پیر میفروش آمد بدست میگساران میدهی فرمانروائی راتو میآیی و می بینم شهیدان باز میگردند وَ آوینی روایت می کند فتح نهایی راتو می آیی و مردم با نگاهت اُنس می گیرند خدا آن روز معنا می کند مردم گرایی را کسانی به امام زمانشان خواهند رسید که اهل سرعت باشند!و الا تاریخ کربلا نشان داده که قافله حسینی معطل کسی نمی ماند.
کتاب دمی با آقامرتضی، ناصرکاوه

نامه‌ای که «شهید آوینی» در مورد انقلاب اسلامی نوشت:

روزهای ابتدایی فروردین ماه هر سال به برکت خون شهید سیدمرتضی آوینی، عطرآگین به هنر انقلاب اسلامی است. به همین مناسبت نامه‌ای که شهید آوینی به برادرش در سال ۱۳۵۸ در مورد انقلاب اسلامی نوشت را برای مخاطبین بازنشر می‌دهیم:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
برادر:
دلم می‌خواست امروز که ایران، این پسر گمشده، بعد از قرن‌ها می‌رود که به آغوش خانواده‌ی خویش بازگردد، در کنارم بودی و با هم زیر لوای اسلام عزیز و در کنار امام خمینی این فرزند راستین محمد و این نشانه‌ی خدا بر زمین، جهاد می‌کردیم:
گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که می‌رفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که «واعتصموا بحبل‌الله جمیعا و لاتفرقوا» – همه به ریسمان خداوند چنگ بزنید و بیاویزید و پراکنده نشوید – و ما که هنوز دست و پا می‌زدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم. از این سخن تازه شدیم و دریافتیم که آنچه می‌جستیم، یافته‌ایم و به یقین رسیدیم و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم در آغاز باور نمی‌کردم که در این ظلمت‌کده‌ی زمین بتوان نقبی به سوی نور زد – که ابعاد آنچه روی داد، آن هم گسترده بود که زمین را دربر می‌گرفت و خدا این تردید را که جز لمحه‌ای به طول نینجامید بر من ببخشاید – و برق یقین بی‌هیچ واسطه‌ای بر دلم نشست. همانگونه که بر کوه سینا، و ایمان آوردم و برادر!
زمان گم شد و مکان و کویر بود و آن که دعوت به حق می‌کرد محمد بود و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمی‌دانی که چه خوش بود.
با همان عشقی که اباذر با محمد بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم و برادر، او را ندیده‌ای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا می‌آورد، سایه‌اش زمین و آسمان را می‌پوشاند و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن می‌گوید، می‌بینی که او خود نفس حقیقت است.
من بوی خوشش را از نزدیک شنیده‌ام و صورتش را دیده‌ام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد را برادر!
ایران، مادر تمدن نوینی است که معیارها و مقیاس‌هایی دیگر دارد و حکمت و فلسفه‌ای دیگر و هنری دیگر و… ادبیاتی دیگر. من هرگز نمی‌توانم وسعت مکتبی و فرهنگی این انقلاب را در این نامه تصور کنم. اما برایت باز هم خواهم نوشت، هر چند که وقتم بسیار تنگ است.
مادر به تو گفت (در پشت تلفن) که من کار پیدا کرده‌ام. این چنین نیست؛‌ من زندگی یافته‌ام. عشق خمینی بزرگ و عظمت فرهنگی آنچه می‌گوید، مرا آنچنان شیفته‌ی خود ساخته است که نمی‌توانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستم بیندیشم و و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم… و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگ کهنه و منحط غرب متفاوت است و آن همه با آن فاصله دارد که نمی‌توان گفت. کارم در راه خداست (فی‌سبیل‌الله) و برای آن پولی دریافت نمی‌کنم. تنها سهمی اندک از بیت‌المال می‌برم که خورد و خوراک را بس باشد و بس. جهادی را که آغاز کرده‌ایم، امام خمینی «جهاد سازندگی» نام نهاده است. شمشیرمان قلم است و بیل و کلنگ و در راه سازندگی ایرانی آزاد گام نهاده‌ایم؛ ایرانی که منشا حرکت نوین تاریخ و خاستگاه فرهنگ نوینی است که دنیای تاریخ را سراسر دربر خواهد گرفت.
منبع: تسنیم

نامه شهید آوینی خطاب به امام خامنه ای:

ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت (ره) و نایب امام زمان (عج) تجدید بیعت کرده ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همانگونه که پیش از این درباره امام امت (ره) بوده ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شور رضوان حق آنان را در میدان انقلاب نگاه داشته باشد، با همان شوری که پیش از این داشته اند. خدا شاهد است که این سخن از سر کمال صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال بار جنگ بر شانه های ستبر خویش کشیدند. ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم. و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی عظیم است که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند، بسیارند کسانی که می دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان ارجی در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت (عج) و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند
سر ما و فرمان شما.کمترین مطیع شما سیدمرتضی آوینی.

امام(ره)  به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده می‌ دارد، همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم. امام(ره) به ما آموخت که «عرفان را با مبارزه جمع کنیم» و خود، بهترین شاهد بود بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است، و از این پس، دیگر چه داعیه‌ ای می ‌ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملاً شخصی، بهانه واماندگی خویش می‌گرفتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما می‌ دانستیم که جهاد اصغر، شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته ‌اند. سالگرد شهادت اسوه اخلاص و جهادسید شهیدان اهل قلمشهید سید مرتضی آوینیگرامی باد.
صراط مستقیم، که نه شرقی است و نه غربی، از متن جهنم می‌گذرد، جهنمی که با دست اغواشدگان شیاطین بر کره‌ی زمین برپا شده است. شیاطین می‌دانند که اگر به ما اجازه‌ی رشد بدهند، سیر آینده‌ی تاریخ جهان از کف اختیارشان خارج خواهد شد و دیری نخواهد پایید که جهان از فریاد حق‌طلبانه‌ی همه‌ی مستضعفین و محرومین، پُر خواهد گشت. این تقدیر محتومی است که دیر یا زود، چه آنان بخواهند و چه نخواهند، روی خواهد نمود. دل خوش دار که گلستان ملت‌ها رخ نموده است. هر کس به پیام‌بر اسلام (ص) گرویده، مأموریتِ استقامت دارد.۲۰ فروردین سالروز شهادت مرتضی آوینی گرامی‌ باد.
منبع: گفتارمتن مستند (دسته‌ی ایمان از گروهان عابس)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا