پایگاه حفظ و نشر آثار استاد ناصر کاوه

همه چیز درباره لشکر فاطمیون مدافع حرم

هسته‌ اولیه‌ شکل‌گیری لشکر فاطمیون مجاهدین افغانستانی پیرو امام خمینی (ره) بودند که در جهاد این کشور علیه شوروی سهم بسزایی د‌اشتند‌.
این‌ها نیروهایی‌اند‌ که از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد‌ه‌ و در جنگ ایران و عراق هم حاضر بودند، حتی بعضی از این رزمند‌ه‌ها به خاطر این که بتوانند‌ د‌ر جنگ تحمیلی شرکت کنند‌، شناسنامه ایرانی درست کرده بود‌ند.
لشکر فاطمیون نیروهای مدافع حرم اهل افغانستان هستند که علیه داعش در سوریه مبارزه می‌کنند. در حال حاضر تعداد نیروهای این لشکر به بیش از ۲۰ هزار نفر می‌رسد. حضور فاطمیون در سوریه حامل این پیام است که برای دفاع از اسلام، مرزهای جغرافیایی معنایی ندارد.

فاطمیون یکی از نیروهای فعال شیعه و مبارز افغانستانی است که برای دفاع از حرم قهرمان کربلا عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه سلام الله علیها در مقابل نیروهای داعش در سوریه حضور دارند.

با ظهور داعش در سوریه و در شرایطی که دولت سوریه در مناطق مختلف با داعش درگیر بود، داعش دست به تخریب حرم‌ها و بقاع متبرکه فرق مختلف اسلامی و ترور شخصیت‌های شیعه و سنی زد. در چنین شرایطی افرادی از خارج از سوریه برای دفاع از حرم و بقاع متبرکه راهی این کشور شدند.

علیرضا توسلی (ابوحامد) یکی از این افراد بود که بعدها لشکر فاطمیون را پایه ریزی کرد. از سوی دیگر با قدرت گرفتن داعش در سوریه، در ۹ ژوئن ۲۰۱۴ (۱۹ خرداد ۱۳۹۳) این گروه تروریستی وارد کشور عراق شد.

با گسترش داعش در عراق، ایران از تشکیل گروه‌های داوطلبانه با ملیت‌های مختلف برای مقابله با داعش حمایت کرد. به عقیده بسیاری چنانچه این حمایت در آن مقطع زمانی شکل نمی‌گرفت، داعش به کشورهای ایران و افغانستان حمله می‌کرد و مقابله با داعش سخت‌تر می‌شد.

این لشکر شبه نظامی از سه دسته‌ی (افغانستانی‌های مجاهد زمان حمله شوروی به افغانستان و دوران طالبان، افغانستانی‌های حاضر در جنگ ایران و عراق و افغانستانی‌های شیعه مقیم ایران و سوریه) تشکیل شده است.

لشکر فاطمیون
لشکر فاطمیون

مأموریت اصلی فاطمیون، دفاع از حرم و اماکن متبرکه و مأموریت ثانویه آن مبارزه با ظلم علیه شیعیان و مسلمانان در سراسر جهان است.

فاطمیون در سال ۱۳۹۰ هجری شمسی با استعداد یک گروهان اعلام موجودیت کرد، تبدیل به تیپ شد و اکنون به نام لشکر شناخته میشود و در حال حاضر تعداد نیروهای این لشکر به بیش از 20 هزار نفر می‌رسد.

تیپ فاطمیون چگونه تبدیل به لشکر فاطمیون شد؟

این گروه که ابتدا با اعزام 25 نفر شکل گرفت اولین نیروهای افغانستانی بودند که به سوریه رفتند. اوایل با گروه‌های عراقی کتائب سیدالشهدا وابسته به گردان‌های حزب الله عراق و دیگر گروه‌ها کار می‌کردند و به عنوان دسته کوچکی در کنار آن‌ها قرار داشتند.

اما با رسیدن خبر تجاوز تکفیری‌ها به حرم حضرت زینب (س) سایر علاقه‌مندان هم به سمت سوریه رهسپار شده به آنان پیوستند، همچنان با بازگشت اولین پیکرهای شهدای مدافع حرم از تیپ فاطمیون و هر بار که شهیدی از بچه‌های افغانستانی را برای تشییع به ایران و افغانستان می‌بردند و احساس خطر بیشتر می‌شد موجی از شیعیان افغانستان برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) برای اعزام به سوریه آماده می‌شدند.

با اعزام تعداد زیادی از این جوانان مؤمن به سوریه کم کم جمعیت زیادی برای دفاع حضور پیدا کردند تا اینکه تعدادشان به چند هزار نفر رسید.

همین امر و ازدیاد تعداد نیروها و افزایش توان عملیاتی فاطمیون، موجب شد که این تیپ به لشکر که معمولا متشکل از ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر و متشکل از چند تیپ است، ارتقا یابد.

اکنون فاطمیون در مبارزه با تکفیری‌ها در صف نخست جنگ ایستاده و تیپ‌های این لشکر در شهرهای مختلف سوریه مستقر شده و با پیوستن موج جمعیت روز به روز در حال گسترش است.

«لشکر فاطمیون» دارای بیشترین تعداد شهدای جبهه مقاومت

«لشکر فاطمیون» از زمان تاسیس تا امروز بیشترین تعداد شهدای جبهه مقاومت را به دلیل حضور قدرتمند و باشکوه رزمندگان افغانستانی در جبهه‌های نبرد با تروریست‌های تکفیری از آن خود کرده است.

«فاطمیون» با ۱۲ هزار شهید و جانباز، ایرانی‌ترین افغانستانی‌ها

آیت‌الله عباس کعبی نیز در یکی از سخنرانی خود گفته بود: فاطمیون با پرچم صبر و مقاومت حضرت زینب (س) نقطه عطف تاریخی را در پیروزی اسلام ناب محمدی (ص) احیای مکتب اهل بیت و پیروزی جبهه مقاومت را به نام خود رقم زدند.

ایرانی هایی که برای دفاع از حرم، «افغانستانی» شدند

تعدادی از ایرانی‌هایی که عاشق دفاع از حرم بودند، به راه‌های مختلف حتی با صدور شناسنامه افغانستانی و تغییر چهره و لهجه به جمع مدافعان حرم افغانستانی لشکر فاطمیون پیوستند و همراه با برادران افغانستانی خود جانشان را فدای دفاع از حرم کردند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، هسته اولیه لشکر فاطمیون توسط تعدادی از مجاهدان افغانستانی در سال 92 تشکیل شد. مجاهدانی که روزی در مبارزه علیه شوروی و طالبان در افغانستان حضور داشته و ساکن ایران شده بودند هیئت هفتگی تشکیل دادند که با رسیدن خبر حمله نیروهای تکفیری به حرم‌های مطهر در سوریه این گروه آمادگی خود را جهت دفاع از حرم‌های اهل بیت (ع) اعلام کردند.

در ابتدا گروهی متشکل از 22 نفر به سوریه اعزام شدند. ابوحامد، شهید سید حسین حسنی، شهید فاتح و شهید رضا اسماعیلی از اعضای این گروه 22 نفره بودند. دلاورمردی‌ها و رشادت‌های نیروهای فاطمیون در سوریه سبب شد تا گروه چند نفره بعد از مدتی به لشکری بزرگ در خط اول جبهه مقاومت علیه تفکیری‌ها تبدیل شوند. از آغاز حضور افغانستانی‌های لشکر فاطمیون در سوریه بسیاری از جوانان افغانستانی و حتی ایرانی خود را به این لشکر رساندند تا نامشان در دفتر مدافعان حرم حضرت زینب(س) قرار بگیرد.

پیوند فرهنگی ایران و افغانستان به واسطه زبان، فرهنگ، دین و مسلک این دو کشور به سال‌های دور برمی‌گردد. زمانی که سیاست‌های انگلیس مرزهای افغانستان را که آن روز جزوی از خاک ایرانی بود جدا کرد. با شروع جنگ سوریه بار دیگر این پیوند دیرینه بین ایران و افغانستان قوت گرفت.

برخی از ایرانی‌ها به هر طریق ممکن حتی با گرفتن شناسنامه افغانستانی و کارت اقامت سعی کردند تا با ورود به لشکر فاطمیون جزو مدافعان حضرت زینب (س) شوند و عاشقانی فارغ از نام و نشان و در گمنامی به اسم مدافعان افغانستانی در جبهه‌های نبرد حضور دارند. تعدادی از این رزمندگان عاشق در طول چند سال حضور فاطمیون در جبهه‌های نبرد به فیض شهادت نائل آمدند.

شهید سید مصطفی صدرزاده، برادران شهید مصطفی و مجتبی بختی، شهید جواد محمدی، شهید محمد سخندان، شهید حسن قاسمی دانا، شهید محمد مهدی مالامیری، شهید شیخ علی تمام زاده از جمله شهدایی هستند که به هر طریقی خود را به صف رزمندگان مدافع افغانستانی‌های مدافع حرم رساندند.

شهیدان مصطفی و مجتبی بختی دو برادر شهیدی بودند که به نام مدافعان افغانستانی در سوریه حضور یافتند و باهم به شهادت رسیدند. این دو شهید زمانی که نتوانستند از شهر محل سکونت خود مشهد به سوریه بروند با نام مستعار و از قم برای دفاع از حرم اعزام شدند.

شهید مصطفی صدرزاده در سوریه با تیپ فاطمیون که بعدها به لشکر ارتقا یافت آشنا شد و با وساطت شهید ابوحامد وارد فاطمیون شد. بعد از مدتی برای مرخصی به ایران برگشت اما برای بازگشت به سوریه دچار مشکل شد. فاطمیون اجازه حضور غیرافغانستانی را در بین خود نداشتند برای همین شهید صدرزاده تصمیمی گرفت که زبان افغانستانی یاد بگیرد و این بار با شناسنامه‌ای افغانستانی وارد فاطمیون شد. وی محرم سال گذشته در حالی که فرماندهی گردان عمار این لشکر را بر عهده داشت به شهادت رسید.

شهید محمد مهدی مالامیری از روحانیون و مدرسین جامعه المصطفی قم بود که به عنوان مبلغ در لشکر فاطمیون حضور داشت. حجت الاسلام مالامیری در عملیات بصرالحریر در 30 فروردین سال 94 به شهادت رسید و پیکرش مفقود ماند.

شهید حاج علی تمام زاده که به نام ابوهادی در بین رزمندگان فاطمیون مشهور بود به عنوان مبلغ در جبهه سوریه حضور یافت. دیدن مظلومیت‌های رزمندگان شیعه افغانستانی سوریه و احساس تکلیف او نسبت به حملات تکفیری‌ها علیه مردم سوریه او را به جبهه‌های این کشور رساند. شیخ ابوهادی در محرم سال 94 به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.

تعدادی از شهدای لشگر فاطمیون

شهید رضا اسماعیلی (ذبیح فاطمیون)

در همان ابتدای شکل‌گیری فاطمیون به سوریه رفت. وقتی در اواخر سال ۹۲ وقتی رضا برای جست‌ و جوی یکی از نیروهای تیپ فاطمیون به منطقه زمانیه واقع در غوطه شرقی رفته بود، با نیروهای دشمن درگیر و زخمی می‌شود. وی به دلیل جراحات شدید قادر به بازگشت نبوده و توسط نیروهای وهابی به اسارت گرفته می‌شود. تکفیری رضا را به وسیله ی اتومبیلی بر روی جاده کشان کشان به سمت پایگاهشان می برند.
آن‌ها بیسیم رضا را گرفته و شاسی اش را آزاد می کنند تا صدایش را همرزمانش بشنوند. تنها صدایی که از رضا شنیده شد فریاد های یا علی بود. آنقدر یا علی گفت تا صدای بریده شدن گردنش را همرزمانش شنیدند. مدتی بعد با آزاد شدن منطقه توسط نیروهای فاطمیون، جست‌وجو برای یافتن فرد مفقود شده و «رضا اسماعیلی» آغاز می‌شود.
مدافعان حرم حضرت زینب در جست‌وجوهای خود پیکر مطهر رضا اسماعیلی را در حالی می‌یابند که سر به بدن ندارد. پس از این اتفاق شهید نوجوان «رضا اسماعیلی» به‌عنوان اولین ذبیح تیپ فاطمیون که به‌دست نیروهای تکفیری وهابی سر از بدنش جدا شد، شناخته می‌شود.
نماهنگ دلير افغان‌، عزیز ایران
با صدای کربلایی‌محمدحسین پویانفر تقدیم نگاهتان

فرمانده فاطمیون، “علیرضا توسلی”

اهل افغانستان با نام جهادی ابوحامد بود. او متواضع، میان ده‌ها رزمنده فهمیده نمی‌شد که او یک فرمانده است بلکه مانند یک سرباز بود. «رضا بخشی» با نام جهادی «فاتح»جانشین فرمانده لشکر فاطمیون بود.
یکی از عملیات‌های مشترک ابوحامد و فاتح ماجرای تل قرین بود. تل قرین منطقه‌ای در سوریه است که موقعیت استراتژیک و حساسی دارد و این حساسیت به خاطر نزدیکی 15 کیلومتری به مناطق اشغالی فلسطین است. این نزدیکی باعث شده بود که تروریست‌های مورد حمایت رژیم صهیونیستی این نقطه را به عنوان مرکز ثقل دیده‌بانی و برای اشراف بر سایر مناطق انتخاب کنند. همه این‌ها دلایلی بود که توجه و تمرکز بر تل قرین بیش از سایر مناطق قرار بگیرد. وقتی تل قرین توسط رزمندگان فاطمیون آزاد شد، دشمن آشفته شد و تحمل این شکست برایش خیلی سنگین بود تا جایی که برای به دست آوردنش دست به عملیات‌های مختلفی زد برخی فرماندهان مقاومت نقل کردند که وقتی تل قرین به تصرف رزمندگان مقاومت درآمد، شاهد بودیم که چگونه موشک‌ها یکی پس از دیگری از سوی مناطق اشغالی فلسطین به تل قرین شلیک می‌شود و این یعنی اسرائیل مستقیما وارد جنگ شده بود. هرچند حدود 17 شهید از رزمندگان فاطمیون برای حفظ این موقعیت منحصر به فرد جبهه مقاومت، جان خود را فدا کردند، اما اجازه ندادند دوباره این منطقه به چنگ تروریست‌ها بیفتد. نهایتا فاتح در حال و هوای ایام فاطمیه سال 93، در تل قرین؛ 15 کیلومتری حائل مرز اسرائیل همراه با فرمانده خود ابوحامد هم زمان در یک مکان به شهادت رسید.
(لشکر فاطمیون نیرویی نظامی عقیدتی وابسته به سپاه قدس متشکل از شیعیان افغانستان است، که از رزمندگان افغانستانی مبارز در زمان حمله شوروی به افغانستان و دوران طالبان و همچنین تیپ ابوذر یا افغانستانی‌های حاضر در جنگ ایران عراق، افغانستانی‌های شیعه مقیم ایران و افغانستانی‌های شیعه مقیم سوریه با کمک سپاه قدس شکل گرفته و مأموریت اصلی خود را دفاع از مقدسات مسلمانان و مأموریت ثانویه خود را مبارزه با ظلم در سراسر جهان می‌دانند.
این گروه در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ شمسی با ۲۲ نفر در منطقه زینبیه سوریه حاضر شد و اعلام موجودیت کرده و امروز با نام لشکر فاطمیون با نام عربی (لواء فاطمیون) شناخته می‌شود. بنیانگذار این گروه علیرضا توسلی ملقب به ابوحامد بود که در ۹ اسفند سال ۱۳۹۳ در منطقه تل قرین در نزدکی مرزهای فلسطین توسط موشکی که از هواپیمای بدون سرنشین اسرائیلی شلیک شد شهید شد (چنین شیوه تروری چندین بار توسط اسرائیل برای فرماندهان حزب‌الله لبنان به کار گرفته شده بود).)
او با سازماندهی رزمندگان افغان از سراسر جهان به خيل مدافعان حرم آل‌الله پيوسته بود، به عنوان فرمانده «تيپ فاطميون»، (تيپ مخصوص رزمندگان افغان حاضر در نبرد سوريه) و يكی از قابل اعتمادترين فرماندهان ميدانی نبرد سوريه و مورد وثوق سردار شهید حاج قاسم سليمانی قرار گرفت…
ابوحامد در وصیت نامه‌اش از مقام معظم رهبری  خواسته بود فاطمیون را مجهز کنند و بچه‌های فاطمیون را معرفی کنند که خوشبختانه پس از آن بچه‌های فاطمیون از طریق تلویزیون ایران معرفی شدند. روزی که ابوحامد در تل قرین به شهادت رسید از فاطمیون عنوان تیپ اطلاق می‌شد اما امروز لشگر فاطمیون پرقدرت راه شهدایش را تا ظهور امام عصر (عجل) ادامه خواهد داد. سرانجام سردار شهید علیرضا توسلی به همراه شش تن از ياران نزديكش روز شنبه ۹ اسفند ٩٣، در جريان آزادسازی تپه تل قرين در حومه درعا، به دست تروريست‌های جبهه النصره به شهادت رسيد.

شهید رجب غلامی (یکی از شهدای افغانی در دفاع مقدس)

️ این شهید افغانی چگونه با جانفشانی و فدا کردن جانش, امنیت شما وخانواده و ناموستان را تضمین کرد: شهید رجب غلامی(یکی از شهدای افغانی در دفاع مقدس)، تخریب چی بود… پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردارهای حلقوی میرسد که به هیچ عنوان نمی شود آنرا قطع کنه، بر روی سیم‌های خاردار می‌خوابد و در حالی که غرق در خون بود، بیش از ۱۶۰ نفر از روی بدنش عبور می کنند و صبح بچه ها پیکر پاره پاره اش را به عقب منتقل می کنند.

محمد اکرم ابراهیمی با نام جهادی «رئوف»

یکی از فرماندهان لشکر فاطمیون بود که در سوریه به شهادت رسید. رئوف جانشین تیپ امام رضا(ع) از لشکر فاطمیون که از چند سال پیش به فاطمیون پیوسته بود برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) راهی سوریه شده بود. رئوف، جهاد در راه خدا را از سپاه محمد(ص) در افغانستان آغاز کرده بود و تجربه حضور در میادین مبارزه را از افغانستان داشت. او سال 75 به سپاه محمد(ص) پیوست.

تخصص در کار تخریب از مهارت‌هایی بود که او در آموزش‌های نظامی‌اش در سپاه محمد(ص) آموخت. تا جایی که مدتی این مهارت را به رزمندگان تازه کار آموزش می‌داد. همانجا هم بود که با سید حکیم آشنا شد و دوستی‌اش با او ادامه پیدا کرد و تا شهادت ادامه داشت. رئوف بعداً به دعوت ابوحامد و سید حکیم وارد فاطمیون شد و حضور فعالی در این لشکر داشت تا نهایتاً چند روز گذشته در 19 آذرماه 96 توسط تروریست‌های تکفیری در پاکسازی شهر البوکمال در استان دیرالزور سوریه به شهادت رسید.

لشگر فاطمیون

معرفی چند کتاب درباره شهدای فاطمیون

کتاب فاطمیون:

کتاب فاطمیون اثر جمعی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی درباره زندگی نامه و حکایت‌های شنیدنی از چهل شهید لشکر فاطمیون است.
در بخشی از این کتاب و به نقل از یکی از شهدای تیپ فاطمیون آمده است: «اگر حتی فرض کنیم که این تیپ و رزمندگانش تنها برای مقاصد جمهوری اسلامی می‌جنگد باز هم پاسخ ما این است که برای فدا شدن آماده هستیم. امروز ام‌القرای اسلام و خانه امن شیعه که نام امیرالمومنین (ع) را زنده کرده، کشور ایران است. تمام دنیای استکبار در پشت سر وهابیون عربستانی قرار گرفته‌اند تا شیعه را نابود کنند. داعش اگر قدرت پیدا کند، هدف بعدی خود را ایران قرار می‌ده. ماحاضریم خود را قدا کنیم تا ایران اسلامی حفظ شود و مگر یادمان رفته، آن زمان که طالبان قصد نابودی ما را در افغانستان داشت، ایران اسلامی به ما کمک کرد و چندین ایرانی در افغانستان شهید شدند… از طرفی ایران به ما پناه داد و خانواده ما را حفظ کرد.

قرار بی قرار:

کتاب «قرار بی قرار» شامل داستان‌هایی از نزدیکان و دوستان شهید مصطفی صدر زاده است که به قلم فاطمه سادات افقه نوشته شده است.
شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او آبان ماه سال ۱۳۹۴ روز تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.
فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن مصطفی با فاطمیون روایت عجیبی دارد. همسرش نقل می‌کند که مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجه‌ها داشته است. او به مشهد می‌رود، ریش هایش را کوتاه می‌کند و به مسئول اعزام می‌گوید که یک افغانستانی است. مصطفی بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود؛ و دست آخر به آرزویش که دیدار محبوب بود نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد.

ابو باران:

ابو باران راویتگر زندگی مدافعی است که به قول نویسنده کتاب، صداقت او در بیان واقعی خاطراتش و ظرافت‌هایش قلب را به لرزه درمی‌آورد. کتابی که متفاوت است با دیگر کتاب‌هایی که تا به حال در این حوزه وجود داشته است.
این کتاب را که شرح خاطرات مصطفی نجیب است انتشارات خط مقدم در ۳۳۵ صفحه منتشر کرده و زهرا سادات ثابتی نویسنده کتاب، روایت‌های راوی این کتاب را نظم داده است. این کتاب که در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسیدداستان واقعی جوانی است که ساکن ایران که یکی از مقامات ارشد فاطمیون می‌شود. البته راوی ما شهید نشده است او فقط روز‌های عجیبی که گذرانده است را روایت کرده روز‌هایی که شاید با خواندنش هم عجیب و سخت بودنش را با تمام وجود احساس کنیم. در بخشی از این کتاب آمده است:من در ایران به دنیا آمدم در اسفند ۱۳۶۲، پدر و مادرم، بیش از چهل سال پیشتر، از افغانستان به ایران مهاجرت کرده بودند.

کتاب این پسر من است:

این کتاب روایتی داستانی است که به فراز و فرود‌های مهمِ زندگیِ پدر و پسری افغانستانی به نام‌های رسول و مهدی جعفری می‌پردازد. فراز و فرودی که ابتدایش مهاجرت از افغانستان به ایران است و بعد تلاش برای زندگی در ایران و سپس رزم در سوریه. جنگ چکیده زندگی این پدر و پسر است و گویی در سراسرِ زندگیِ آن‌ها سایه افکنده و هر بار به نوعی خودش را نمایان می‌سازد.
«ندا رسولی» برای روایت «این پسر من است» با چالشی حسرت آمیز مواجه بوده است؛ اینکه بیشتر همرزمان قهرمان داستان، همچون پسر قهرمان، شهید شده بودند. ولی حاصل گفتگو با اندک بازماندگان، روایتی پرجزئیات، موشکافانه، ملموس و جان دار از نبرد سوریه است و نویسنده حس زنده‌ای از تلخی جنگ سوریه و پست و بلند نبردهایش را به نمایش گذاشته است.
«این پسر من است» روایت حرکت همیشگی خانواده‌ای است که فداکارانه هجرت را به جان خریدند. حرکت از افغانستان به ایران، کوچیدن مدام در ایران و در نهایت هجرت به سوریه که به قراری همیشگی می‌انجامد. این کتاب پدری شهید را به تصویر می‌کشد که شهادت را به پسرش می‌آموزد و خود هم از پی او می‌رود. روایت رفتن و رسیدن رسول و پسرش مهدی.»

کتاب قصه فاطمیون:

مجموعه سه جلدی «قصه فاطمیون» با عناوین «ناهمزاد»، «عزیزم ذوالفقار» و «آذرگون» از انتشارات به‌نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)، روایتگر داستان زندگی سه فرمانده شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون است که امیر سعادتی و کاظم طلایی به ترتیب دبیری طرح و مدیریت هنری چاپ آن را برعهده داشتند.
از جمله کتاب‌های این مجموعه، کتاب« ناهمزاد» است.
در این کتاب از فرمانده جوانی سخن می‌گوییم که همه او را با نام جهادی فاتح می‌شناسند؛ سردار شهید مدافع حرم «رضابخشی». دانشجویی که تا دکترای حقوق فاصله‌ای نداشت، با غیرت دینی مثال زدنی‌اش امضای شهادتنامه‌اش را برگزید.
«رضا بخشی» جانشین فرمانده لشکر فاطمیون درسال ۱۳۶۵ در خانواده‌ای مهاجر و افغانستانی در مشهدبه دنیا آمد.، دانشجوی برتر و نخبه «جامعه المصطفی العالمیه» بود و دانشگاهی در مسکو برایش بورسیه تحصیلی فرستاده بود. اما او با انتخاب نام جهادی «فاتح» دانشگاه شهادت را برگزید و در ۹ اسفند ۱۳۹۵ در «تَل‌قرین» سوریه آسمانی شد.
کتاب «عزیزم ذوالفقار» نوشته رضا وحید، از انتشارات به نشر روایتی داستانی از زندگی شهید حسین فدایی با نام جهادی ذوالفقار است که در ۱۶۸ صفحه چاپ شده است.
«حسین فدایی» با نام جهادی «ذوالفقار» در سال ۱۳۵۲ در افغانستان به دنیا آمد. در جوانی جذب گروه‌های مجاهد شد و به جنگ با نیرو‌های کمونیست پرداخت و در سال ۱۳۶۹ به ایران مهاجرت کرد. او ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ عازم سوریه شد.
کتاب «آذرگون» نوشته ام‌البنین ماهر، روایتی داستانی از زندگی شهید سیدحسین حسینی است که در ۲۱۶ صفحه روانه بازار نشر شده است.
«سیدحسین حسینی» با نام جهادی «سید»، در یکم فروردین ۱۳۴۵ در شهر «اُرُزگان» افغانستان چشم خانواده‌اش را روشن کرد. هنوز شش سال بیشتر نداشت که همراه دایی‌اش به ایران آمد..سپس زیر لوای سپاه محمد (ص) برای مبارزه با طالبان به افغانستان بازگشت و هفت سال جهاد کرد.  او که دلبسته اهل بیت پیامبر (ص) بود، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ عازم جهاد شد و چهار ماه بعد در شهریور در «غوطه شرقی» دمشق به شهادت رسید.

«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم»

به یاد تمام شهدای غریب و باغیرت فاطمیون 

خروج از نسخه موبایل