حلما بود ، پدر نبود … / کشکول خاطرات قسمت بیست و پنجم

کشکول خاطرات قسمت بیست و پنجم

از تولد حلما بگم که آن روزها آقا میثم در خانه نبودند و در سوریه بودند…

حلما بود ، پدر نبود …

خیلی سخت بود. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم.

من اواخر دوره بارداری‌ام بود و روزهای سختی را می‌گذراندم.

به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه»

گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س) و از خانم خواسته‌ام به شما سر بزند.»

وقتی حلما می‌خواست به دنیا بیاید فقط از حضرت زینب(س) کمک خواستم.

فقط ائمه و حضرت زهرا(س) را صدا می‌زدم. این‌ها بودند که به من آرامش دادند.

✍یعنی احساس می‌کردم همراهم هستند.

چون خود میثم گفته بود سپردمتان به حضرت زینب(س) من هم گفتم حضرت زینب(س) من را تنها نمی‌گذارد.

به همین خاطر دوست نداشتم زیاد به این فکر کنم که آقا میثم کنارم نیست.

خب خیلی سخت بود، چون بعضی‌ها به من می‌گفتند: «این زمان، زمان سختی است و همه دوست دارند همسرشان کنارشان باشد.»

این فکرها می‌آمد سراغم. حلما هم بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد ولی دائم همان حرفش را در ذهنم مرور می‌کردم

و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س) را صدا می‌کردم.

به آن‌ها سلام می‌دادم و می‌گفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند.

 کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصر ناصر کاوه
برشی از زندگی شهیدمدافع حرم میثم نجفی
حلما بود ، پدر نبود ... / کشکول خاطرات قسمت بیست و پنجم
حلما بود ، پدر نبود … / کشکول خاطرات قسمت بیست و پنجم

 

نمایندگان مجلس شورای اسلامی بعد از مدتها تساهل و تسامح !

بعد از مدتها سکوت !

بعد از چندین بار استیضاح مزخرف!

در نهایت ۸۰ نماینده انقلابی احساس کردند که باید از رئیس جمهور بخاطر اوضاع بد اقتصادی کشور باز خواست شود! توجه کنید از دویست و نود نفر نماینده مجلس تنها هشتاد تن احساس کردند که, باید رئیس جمهور پاسخگو باشد!!

رئیس هم  “علی آقای بیست دقیقه ای” یک ماه به رئیس جمهور فرصت دادند تا به سوال مطرح شده پاسخ دهند!!!

بازهم توجه کنید, برجام بیست دقیقه و یک ماه فرصت برای پاسخگویی!

اما نکته جالب ماجرا پس گرفتن امضای ده تن از هشتاد نماینده امضا کننده سوال از رئیس جمهور است!!

البته سی نماینده استان تهران که خواب تشریف دارند و به نظرشان هم  همه چیز را آرام و  مساعد ، خرمن رعیت پر محصول و آب  چشمه  ساران را  جاری  دیدند و صلاح ندیدند از رئیس جمهور علی برکت الله سوالی بپرسند!!!

القصه! چه پیش آمد که ده نماینده امضای خود را پس گرفتند؟!

چه چیزی دراین اوضاع نابسامان برای دویست و بیست نماینده پرمنفعت و خوش آیند بوده که حاضر به سوال از حسن روحانی نشده اند!!

 حاصل و نتیجه کابینه تمام امنیتی علی برکت الله  نتیجه ای جز مجلسی لنگ و کور و کر نیست!

که نه صدای ناله مردم می شنوند! و نه خرد شدن استخوان مردم را درزیر فشار اقتصادی را می شنوند و در راه بازخواست از وزرا و رئیس جمهور و مدیران هم لنگ تر از لنگ مادر زاد !!
💥در این اثنا شیر مردی(شهید زنده, سردار قاسم سلیمانی) هم جواب یاوه گویی های رئیس جمهور زنباره امریکا  را در ادامه صحبت های رهبری می دهد

و نمایندگان مجلس بر آشفته شده و به رئیس جمهور تذکر می دهند که باکسانی که تخصصی نداشته و در مورد مسائل بین المللی اظهار نظر می کنند برخورد کند!!

قضاوت این رفتار مجلسیان و دولتیان  با وجدان های بیدار و آگاه و پاک…من به نوبه خودم برای بعضی از این نمایندگان “طلب مرگ” می کنم تا کوله بار گناهانشان بیشتر از این نشود…

در همین رابطه حدیثی زیبا از

امام صادق (ع)میاروم که فرمودند:
ما اُبالی ائْتَمَنْتُ خائنا أو مُضَیّعا
“برای من فرقی نمی کند که به خائن امانت بسپارم، یا به کسی که از امانت مراقبت و نگهداری نمی کند.

فان حزب الله هم الغالبون

 

 

حکایت

حاکمی بسیار دروغگو, ریاکار, ترسو و تنبل شبی “پدر ومادر” خود را در خواب دید که درون گهواره ائی هستند و دائما در حال تکان خوردن هستند.

 فردا صبح تمام پیشگویان را جمع کرد و هرکدام خواب حاکم را تفسیر کرده اند که, نظر هیچکس,حاکم را قانع و خشنود نکرد.

در آن مجلس پیرمردی روشن ضمیر و باتجربه بود, روی کرد به حاکم وگفت: تکان خوردن پدر و مادر شما در گهواره

” لعنت و نفرینی هست که رعیت به واسطه ظلم, گرانی, دروغ, حیله, دورویی و…هر روز نثار شما می کنند

 وچه بسیار آشناست این حکایت در این زمان

 

هر مسئولیتی در دست تک تک شما عزیزان، تنگه‌ی اُحدی است که می‌بایست از آن پاسداری کنید؛
 از کمبودها ناله نکنید، سرخورده نشوید.
اول مأموریت، آخر هم مأموریت؛
نه اول امکانات بعد مأموریت!
امام خامنه‌ای – ۱۳۷۱/۰۵/۰۵

 

 

 در وزارت اطلاعات چه خبر است؟

سوال بی سابقه شریعتمداری از مسئولان عالیرتبه نظام :

کدام چرخ این‌کالسکه نمی‌چرخد؟! «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان:

افزایش لجام گسیخته و لحظه‌به‌لحظه نرخ دلار و سکه با هیچیک از معادلات اقتصادی همخوانی نداشته و قابل توضیح نیست

و این پرسش آزار‌دهنده را در افکار عمومی پدید می‌آورد (و آورده است)که علت چیست؟!

پاسخ این سؤال بر عهده کیست؟ دولت؟ مجلس؟ دستگاه قضائی؟ و…؟

آنچه بی‌تردید می‌توان گفت اینکه تمامی آنها در پیدایش شرایط پلشت و فاجعه‌بار این روزها مقصرند،

هر چند که میزان تقصیر و یا قصور آنها می‌تواند متفاوت باشد که هست.

مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور در این میان چه کرده‌اند؟! ناتوانی آنها در ریشه‌یابی این توطئه باورکردنی نیست.

به وضوح می‌توان نتیجه گرفت که کشف اتاق عملیات جنگ اقتصادی دشمن در داخل کشور و زدن سرپل‌های بیرونی آنها برای نیروهای اطلاعاتی به آسانی امکان‌پذیر است.

کشف شبکه اخلالگران اقتصادی که پیچیده‌ تر از شکار هوایی عبدالمالک ریگی، نفوذ در شبکه جاسوسی سیا، کاشتن نیرو در اینتلیجنت سرویس انگلیس، ارائه اطلاعات گمراه‌کننده به ناو آمریکایی، شکار منبع درگروه‌های اپوزیسیون و صدها نمونه مشابه دیگر نیست.

چه کسانی به عزیزان وزارت اطلاعات اجازه پیگیری و کشف سرنخ‌ها را نمی‌دهند؟!

و یا پس از کشف سرنخ‌ها، در مسیر بازداشت مفسدان اقتصادی سنگ‌اندازی می‌کنند؟!

این احتمال با توجه به مواردی از رانت‌خواری‌ها و سوء‌ استفاده‌های کلان مالی که در برخی از دستگاه‌های دولتی اتفاق افتاده است، قوت بیشتری می‌گیرد.

چه کسانی همزمان با تهدید آمریکا به تحریم بیشتر، قیمت سکه و ارز را افزایش می‌دهند؟

اگر این افزایش از یک کانون و مرکز واحد مدیریت نمی‌شود چرا کاملا هماهنگ است؟!

اگر آمریکا به انجام این مذاکره نیاز مبرم نداشت چرا ترامپ در هر فرصتی این خواسته خود را مطرح کرده است؟!

و دوم اینکه؛ چه کسی می‌تواند کمترین تردیدی داشته باشد که استقبال‌کنندگان از خواسته ترامپ برای مذاکره با ایران پادو‌های آمریکا و دشمنان مردم این مرز و بوم هستند؟!

آیا این واقعیت تلخ قابل انکار است که پادوهای ترامپ در داخل کشور، میان خود تقسیم کار کرده‌اند؟!

آیا مقابله با پادوهای داخلی دشمن و جریان آلوده‌ای که آشکارا برای تحمیل فشار اقتصادی و تنگی معیشت به مردم تلاش می‌کند وظیفه وزارت اطلاعات نیست؟!

دشمن سگ‌های هار خود را رها کرده است، چرا باید سنگ‌ها بسته باشند؟!

امروز دشمن با همه توان به میدان آمده است و رسالت سربازان گمنام امام زمان(عج) بسیار خطیر و تعیین‌کننده است.

اگر کسانی در مسیر حرکت شما عزیزان سنگ‌اندازی می‌کنند، آنها را در هر جایگاه و مقامی که هستند به ملت معرفی کنید.

شاید یکی از مصادیق آتش به اختیار معرفی آنان به مردم باشد.

 

 

‍ ‍ خدیجه ی انقلاب

مرحوم خانم محریزه بوسعدیا ( لعیب ) اهل تونس و از ساکنین شهر پاریس بانوی بزرگواری که ۳۵سال قبل به مذهب تشیع مشرف شد

این مرحومه از ثروت زیادی برخوردار بود خودش می گفت که قبلا ها به مرکز ایرانی ها می آمده و مهر نماز ها را می ربایده چون گفته بودند اینها بت پرست هستند

بعد که اگاهی پیدا کرد و شیعه شد دایم استغفار می کرد .

وقتی شیعه شد تمام خدمه و دوستان او نیز شیعه شدند خانم لعیب به پیروی از سرور خود حضرت خدیجه کبری (ع) تمامی ثروت خود را در راه اسلام خرج کرد.

به نحوی که در اخر عمری اموراتش بسختی می گذشت

تمامی افتخار ایشان این بود که امام خمینی شخصا با یک چایی با دست مبارکش از این ایشان در جمکران پذیرایی کرده است.

خانم لعیب در پاریس در گذشت و بنا بر وصیت ایشان پیکر مطهرشان به همت شیعیان فرانسه و همکاری سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس به تهران انتقال داده شد

و در روز میلاد پیامبر اسلام، در شهر مقدس قم به خاک سپرده شد.

کتاب مرواریدهای بی نشان

تالیف ناصر کاوه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا