حماسه ی اربعین / ای عاشقان اهل بیت رسول الله / در راه اربعین / تکرار کنید «حسین»! لبیک یا حسین…
💚امام صادق (ع) : زائرِ امام حسین (ع) وقتى به قصد زيارت از خانهاش خارج شد، سايهاش بر چيزى نمیافتد مگر اینکه آن چيز برايش دعا میکند وهنگامى كه آفتاب بر سرش بتابد، گناهانش را میسوزاند همانطور كه آتش هيزم را میسوزاند.کامل الزیارت
ای عاشقان اهل بیت رسول الله
من خیلی آرزو داشتم که 1400 سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم.
لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم
بیراه نبود که حامد بین مجروحان ایرانی معروف شده به شهید ابالفضلی… .
جلوی چشم امیر تمام روضههای ابوالفضلی که شنیده بود و تمام نوحههائی که خوانده بود مجسم شدند؛
حامد سر تا پا زخم بود بیدست و بیچشم هایش با سری مجروح و جسمی سر تا پا زخمیِ تیر و ترکش… .
یادش افتاد حامد همیشهی خدا عاشق روضهی ابوالفضل بود. یادش افتاد حامد همیشه میگفت من اگر روزی ریش سفید هیئت شوم، همهی نوحهخوانها را میگویم فقط روضهی ابالفضل بخوانند… .
پاسداری که حامد را از معرکه برگردانده بود، آن جا بود. دست کرد توی جیب پیراهن نظامیاش و یک دفترچه داد به امیر؛ «این روز عملیات توی جیب حامد بودند.» دفترچهی یادداشتی که توی یکی از برگههایش عکس رزمندهای نقاشی شده بود که روی زمین افتاده با دستهائی قلم شده و سر تا پا زخمی…
کتاب مدافعان حرم
ناصر کاوه
برشی از کتاب شبیه خودش – شهید مدافع حرم حامد جوانی
💥 یکی از یاران امام صادق (ع) از ایشان پرسید: چه میگویید درباره کسی که میتواند به زیارت امام حسین(ع) برود اما نمیرود؟
حضرت فرمودند: این شخص عاق پیامبر و عاق ما اهل بیت است و کاری که به نفع اوست را خوار شمرده است.
کامل الزیارات ابن قولویه
امام باقر(ع):اگر مردم مىدانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین (ع) است از شوق زیارت مىمردند.
ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از کامل الزیارات.
* * * * *
خورشیدِ کم فروغ، با انوار طلایی خود از میان نخل های قد کشیده به آسمان، بر فرات می تابید، غروب بود، غروبی غمگین، نخل های بلند و سر برآورده سوی آسمان، ریشه در زمین سِفت می کردند.
در کنار رود پُر آب فرات، از تشنگی لَه لَه می زدند و به انتظار عباس و مشک های پُر آب بودند، و من به پای پیاده، سفر کرده از دشت ها و صحراهای تفتیده، به عشق و امیدِ سفر به بهشت خدا بر زمین، کربلا،در سایه سار نخلستان فرات لحظه ای ماندم، تا رنج سفر از تن برون کنم…
به صدای گریۀ مردی،نگاهم سوی اوچرخید،
مرد به کنار رودنشسته بود و دست بر آب فرات می سایید.نزد او رفتم.
گفتم : غم و دلتنگی ات از چه رو است برادر؟
بغض ترکاند و گریست.
گفتم : عزیز از دست داده ای؟
گریه اش بیشتر شد.
گفت : گنه کارم برادر.
گفتم : خدا ارحم الراحمین است.
گفت : اما نه برای من.
بر خود لرزیدم. با احتیاط پرسیدم : نکند از جانیان روز عاشوری؟
گفت : کم از آنان ندارم!
به او نزدیک تر شدم. چهره اش آشنا بود،
گفتم : تو کیستی؟
گفت : طِرمّاح بن عدی!
او را شناختم. گفتم : تو همانی که در مسیر کربلا به دیدار حسین آمدی؟
گفت : من همانم.
گفتم : مگر عهد نکردی آذوقه به اهل و عیال رسانی و زود برگردی؟ پس چرا نیامدی؟
گفت : آمدم، اما دیر آمدم. هنگامی آمدم که کار از کار گذشته بود. سر سوی آسمان بُرد و فریاد کرد. گفت:وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم!
و زار زار گریست…
و من حیرت زده از سرگذشت او، و سرنوشتی که در دنیای پیش رو، در برابرم بود به خود لرزیدم…
او را فراموش کردم و در هراس، از سرنوشت خود ترسیدم… مبادا سرنوشت من، همچو سرگذشت او شود. طِرمّاح ناله می کرد و می نالید. با اشک و ناله گفت : از درد و سوز این حسرت، به سیدالساجدین گفتم؛ مولای من!
این چه مصیبتی است بر من؟سید الساجدین گفت؛ وقتی امام به تو گفت زود برگرد، یعنی نرو!…
بار دیگر صیحه ای کشید و فریاد کرد.
گفت : وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم!
و سپس با اشک و سوز، آیه ای را تلاوت کرد.
گفت : بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گرد آورده اید و تجارتی که از کسادش بیم ناکید، و سراهایی را که خوش میدارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوستداشتنی تر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در] آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمیکند.
سوره توبه . آیه 24
* * * * *
🌷ذکر دل بود یا علی مدد🌷
اسمش داوود بود…یکی از بچه مشتی های نازی اباد و گردان میثم….تازه هم بچه دار شده بود…شاید تازه یک ماهش بود…همسر جوان و نوزادش را به عشق امیرالمومنین(ع) رها کرد…اخرین لحظه که حقیر را قبل از عملیات بدر دید, گفت: ناصر ماژیک داری!گفتم: بله… گفت:تمام پشت و جلوی و روی استین های پیراهنم فقط ذکر و القاب علی(ع) را بنویس. من هم شروع کردم به نوشتن:
“حبل الله المتین – حیدر کرار علی- علی مددی- امیر المومنین – یعسوب الدین و… جلوی پیراهن و روی استین هایش که تمام شد, پشت پیراهنش ذکری را که سالها در هئیت محبان المرتض زمزمه میکرد و با همان ذکر نیز شهید شد بااشک در حالی که خودش مداحی می کرد نوشتم,”ذکر دل بود یا علی مدد…بی حد وعدد یا علی مدد…دل قلندر است شور برسر است…هر چه هست و هست مست حیدر است. در وصیت نامه اش ای یک جمله اش از همه زیباتر بود.
شهادت چه زیباست… خدایا میدانی که من چقدر عاشق شهادتم… بارها ازش از ابراهیم شنیده بودم… الگوی زندگی اش شده بود “ابراهیم هادی”… کسی که تشابه زیادی به چهره او داشت …به دنبال ابراهیم رفت…آنقدر رفت که روزهای اخرش”داود عابدی” شده بود👈”ابراهیم هادی” دیگر”داودی وجود نداشت.”
🔻 امام صادق (ع) فرمودند: ايّام زيارت امام حسين (ع) جزء عمر زائر شمرده نشده و از اجل شان محسوب نمى گردد.
📗کامل الزیارات، باب ۵۱
تکرار کنید «حسین»! لبیک یا حسین…
🔻ستارههایش اگر امثال «محسن حججی» باشند، باید هم اینگونه زیبا بدرخشد «حضرت ماه»! پس ناز شست شهیدی که حتی با پیکر بیسر هم رهبر نورانیاش را تنها نمیگذارد و عنقریب چون پرستویی عاشق به دیار حبیب برمیگردد!
تکرار کنید «حسین»!لبیک یا حسین…
🔻شهید بالاتبار و والاعیار «محسن حججی» کار ما را ساده کرد!
زینپس برای اثبات حقانیت ولایت فقیه، لازم به مباحث مطول نیست؛ کافی است بگوییم «سیدعلی حسینی خامنهای» سرباز جان بر کف و دیده بر افقی چون «محسن حججی» دارد!
تکرار کنید «حسین»! لبیک یا حسین…
🔻آنها که از تکرار اسامی حقیر، اینروزها خودشان هم به حقارت افتادهاند، راه و رسم «تکرار» را از خداوند منان یاد بگیرند! هیهات! خدا «سر محسن حججی» را به این راحتیها از صدر اخبار پایین نمیآورد!
و تو گویی قضایا را و فضا را جوری مقدر کرده که حالاحالاها شهادت «خادمالمهدی» ادامه داشته باشد! و حالاحالاها خونش بجوشد! و حالاحالاها غرور نگاهش، سیاهیها را بپوشد! و حالاحالاها نامش و مرامش «تکرار» شود!
تکرار کنید «حسین»! لبیک یا حسین…
🔻عجیب خدا هوای این «انقلاب» را و هوای این «رهبر عاشورایی» را دارد!
همچنان که هوای «ثارالله» را! و هوای «بیرق علمدار» را!
و هوای «احلی منالعسل» را! و هوای «قاسمبنالحسن» را!
و هوای «پیامبر خون حسین» را! و هوای «قدمهای جابر» را! و هوای «محرم» را! و هوای «اربعین» را! و هوای «گریههای امالبنین» را!
تکرار کنید «حسین»! لبیک یا حسین…
🔻نه! من از «عاشورای ۶۱» با شما سخن نمیگویم!
سخن از عاشورایی میگویم که دیگر «حسین» تنها نیست! «عرفه» را راحت بخوان، رهبرم! «علیاکبر»هایت، یزیدیان را در مقر خودشان متوقف نگهداشتهاند! هیهات! دست شبپرستان به «خیمهی خورشید» نخواهد رسید!
تکرار کنید «حسین»! لبیک یا حسین… #کتاب-عظمت-مجسم-ناصر-کاوه ( درررابطه با زندگی شهید محسن حججی )
💥 امام صادق(ع) میفرماید: هر کس امام حسین(ع) را زیارت کند خداوند حاجاتش را برآورده میسازد و امور مهم دنیایی او را کفایت میکند، زیارت او روزی بنده را زیاد
می کند، آنچه خرج میکند، جایگزین میسازد، گناهان پنجاه ساله او را میآمرزد و در حالی به سوی خانوادهاش باز میگردد که هر گناهی و خطایی که داشته از نامه عملش محو گشته است. ص ۳۱۹ کتاب «نورالعین»
💥امام صادق علیه السلام فرمودند:
زیارت امام حسین (ع) را ترک نکن وبه دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن!تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تورا با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر شهید.
وسائل الشیعه، چ 10 ص،335
* * * * *
💥دختر جوان و پیرمرد شکسته
در آخرین اوقات پیادهروی رزق عجیبی داشتیم.
رفتیم که از داخل موکبی که چند نظامی داخل آن بودند و به زوار خدمات دارویی ارائه می کردند فیلم بگیریم. در کنار موکب دختر جوانی را همراه یک پیرمرد شکسته دیدیم و توجهمان به ایشان جلب شد. نشسته بودند روی صندلیهای پلاستیکی کنار موکب و استراحت میکردند. دختر یک پا نداشت و دو عصا به جای یک پای نداشته در دستانش بود!
به نظر میآمد که همین خستهاش کرده و نشستهاند اینجا تا رفع خستگی کند.
ما هم گوشهای کمین کرده بودیم تا این استراحت تمام شود و بلند شود و راه برود و ما از این راه رفتن فیلم بگیریم. خیلی گذشت ولی از جای شان بلند نشدند. شاید اگر همین طور میگذشت بی خیال میشدیم اما گویی نیرویی نگه مان داشت.
پیرمرد و دختر کمکم متوجه مان شدند و توقع داشتیم که خیلی از اینکه زیر نظر داریم شان خوشحال نشوند ولی همین که فهمیدیم اینگونه نیست نزدشان رفتیم.
اول کار فقط میخواستیم از راه رفتن دختر چند ثانیه بگیریم و قصدمان از اول مصاحبه نبود ولی قسمتم ان که بود!
خود به خود به این کشیده شدیم. از پیرمرد پرسیدیم از کجا میآئید؟
خواست جوابی بدهد ولی دیدیم صدایی از دهانش بیرون نمیآید!
متعجب ماندیم، با زحمت و بسیار ضعیف سخنی میگفت و سپس دختر کلامش را تکرار میکرد. دختر گفت از بصره میآئیم، پرسیدیم چند روز است که در جاده و بیابانید و گام بر میدارید؟
💥گفت چهارده روز! پرسیدیم سوار بر ماشین هم بودهاید؟ قاطع گفتند لا! ماشیاً، بالاقدام!
وا ماندیم ناگهان!.. الله اکبر، آن پیرمرد با آن وضع و این دختر با این حال ۱۶ روز پیاده در جاده و اکنون فقط چند کیلومتر تا کربلاء…
از حال دختر پرسیدیم گفت سال اول پیادهروی بعد از صدام (که هنوز البته امنیت مانند الآن نبود) در مسیر پیادهروی بمبی منفجر شد و پای من را هم با خودش برد.
از حال پدرش پرسیدیم گفت ایشان سالها در زندان صدام بوده و صدامیان لوله اسلحه را روی گلویش گذاشتهاند و مستقیم به آن شلیک کردهاند و دیگر حنجره ندارد!
💥 پیرمرد سرش را بالا گرفت و آنچه که دیدیم دل مان را به درد آورد!
سوراخی به اندازه یک مرمی فشنگ در میان گلویش به عمقی که انتهایش را نمیدیدیم. آن انفجار، این پای نداشته و آن عصاها، دوری راه، سن بالای پیرمرد و گلوی شکافتهای که صدایی از آن بیرون نمیآمد، هیچ یک باعث آن نبود که عاشقانه، با پای پیاده به جاده و بیابان نزنند و راه نپیمایند. آخر مگر عشق این چیزها میداند؟ آن هم عشق به حسینی قبله قلوب تمام ائمه و اولیاء و سرچشمه لطفهای بیکران به محبانش است.
و به یقین این عشق، تفسیر بیان زیبای رسولالله است که فرمود آتش عشق حسینم، هرگز در دل شیعیان سرد نخواهد شد. جانم به قربان این حسین…
* * * * *
💥 اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود.
در ارتفاعات گیلان غرب بودیم؛
با حسرت به ابراهیم گفتم:
یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟
ابراهیم هادی گفت: چی میگی!
روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند!
کتاب شهدا و اهل بیت
ناصر کاوه
🌷منبع: کتاب (سلام بر ابراهیم )🌷
💥 ثواب پیادهرفتن به زیارت سیدالشهدا(ع) روایت امام صادق(ع): کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمىدارد یک حسنه برایش نوشته ، یک گناه از او محو مىفرماید ، یک درجه مرتبه اش را بالا مىبرد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را مامور او مىفرماید که آنچه خیر از دهان او خارج میشود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مىگویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهلبیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.
(کامل الزیارات ص۱۳۴)
💥به نیت رهبر به زیارت اربعین برویم
🔰۶۰ سال فراق/ رهبر انقلاب آخرین بار چه زمانی به کربلا مشرف شدهاند؟
🔸اولین باری که رهبر انقلاب به زیارت کربلا رفتهاند در سال ۱۳۲۵شمسی در ۷سالگی بوده:
«پدرم میخواست برود مکه.
بنا بود ما را ببرد عتبات، بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. [اما] نتوانست گذرنامهاش را درست کند. گذرنامه عتبات را هم نتوانست بگیرد. شبهای سختی گذراندیم… در بصره گمان ميکردیم که دیگر تقریبا از خطر جسته[ايم].
منزل یکی از علمای آنجا وارد شدیم. یکی دو روز آنجا ماندیم. بعد بلیت گرفتند.
رفتیم نجف. چند ماهی نجف بودیم. کربلا بودیم. کاظمین و سامرا بودیم…» آخرین دیدار:
🔸سفر دیگر ایشان به عتبات عالیات در حدود ۱۸سالگی انجامگرفته است.
در سال ۱۳۳۶، حدود ۶۰ سال پیش، به همراه مادر و برادر و تعدادی از بستگان برای دیدار با خویشاوندانی که ساکن نجف بودهاند عازم عراق میشوند. در شهر نجف در درس علما و مدرسان حوزه علمیه نجف حضور مییابند ولی به خواست پدر پس از حدود دوماه به مشهد بازمیگردند.
🔸محرم سال ۱۳۴۷ بار دیگر ایشان قصد زیارت کربلا میکند… اداره گذرنامه درخواست او را به ساواک فرستاد و برای صدور گذرنامه از آن سازمان استعلام كرد.
پاسخ دادهشده بسيار طبيعی بود: «مشاراليه… از هر فرصتی برای تحريک مردم استفاده مینمايد و پایبند به هيچ اصول و همچنين تعهدات خود نمیباشد. در صورت تصويب با عزيمت وی به عراق مخالفت شود.» و شد. این ممنوعیت خروج از کشور تا زمان پیروزی انقلاب باقی بود.
🔸پس از پیروزی انقلاب نیز تاکنون فرصتی برای زیارت کربلای معلا برای ایشان فراهم نشده است.
💥 امام موسى بن جعفر (ع) فرمودند:
کمترین ثوابى که به زائر امام حسین (ع) در کرانه فرات داده مىشود این است که تمام گناهان مقدم و موخرش بخشوده مىشود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد. مستدرک الوسائل، ج 10 ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 138
* * * * *
💥زندگی یک شیعه واقعی مولا
ایشان ابتدا سنی بودند و سپس شیعه مولا شد و به نیجریه رفتند و حداقل تا حالا, ده میلیون نفر را مسلمان شیعه کرد…پس از سالها تبلیغات و زحمت دولت وقت در مراسم محرم چند سال پیش به عزاداری آنها حمله کردند… خودش زخمی شد و بابدن مجروح ایشان را تا الان به دستور عربستان تا حالا در زندان هستند…شش فرزندنش این عاشق امام حسین(ع) تا حالا به شهادت رسیده اند…هر ساله هزاران نفر به واسطه تبلیغات و روشنگری ایشان از افریقا در راهپیمائی اربعین شرکت می کنند…ایشان یک شیعه واقعی امیرالمومنین(ع)است…
برای آزادی ایشان و همه زندانی های بی گناه در نیجریه, یمن, بحرین, فلسطین, عربستان و…دعا فرمائید…اسیر دربند, شیخ زکزاکی
* * * * *
💠 هفتاد ضربه کابل!
🔻در اسارت تنبیه کسانی که برای امام حسین (ع) عزاداری میکردند، سنگین بود.
من و حیدر هر کدام به هفتاد ضربه کابل محکوم شدیم.
وقتی هفتاد ضربه کابل را نوشجان کردیم، حیدر با همان لهجه ترکی و دوست داشتنیاش دوبار تکرار کرد: سیدی!
سنیننه وین جانی ایکی دانا شالاق ویر، (جون مادرت دوتا کابل دیگه هم بزن!)
– کابل به سرتون خورده، گیج شدید، خواهش نمیخواد… نه اتفاقا خیلی هم حالم خوبه و میدونم چی میگم…
🔻حامد در حالی که، به هر کداممان دو کابل دیگر کوبید، گفت: «این هم دو کابل دیگه، یالا برید گم شید، از جلو چشمم دورشید.»
وقتی برمی گشتیم بازداشتگاه، گفتم:
«حیدر! مثل اینکه راستی راستی حالت خوش نیست، چرا گفتی دو کابل دیگه بزنن؟!»
– حضرت عباسی نفهمیدی؟!
– نه، نفهمیدم!
– آقا سید! خواستم رُند بشه، ارزشش رو داشت که به خاطر اربعین آقا امام حسین (ع) هر کدوممنون هفتاد و دو کابل بخوریم، خدا وکیلی ارزش نداشت؟!
کتاب پایی که جا ماند