حماسه کربلای 4 چه بود؟ / خبری که سرآغاز یک موج مردمی شد / چرا ابوالخصیب؟
حماسه کربلای 4 چه بود؟
فتح فاو در عملیات والفجر 8 و تحولات سال 65 شرایط را به گونه ای رقم زد که سپاه باید عملیاتی بزرگ را در جنوب سامان می داد… قیمت نفت به زیر شش دلار رسیده بود و عراق نیز با اتخاذ استراتژی دفاع متحرک فشار مضاعفی را بر ایران وارد می کرد… به همین دلیل از ابتدای سال 65 مطالعه و طراحی عملیات کربلای 4 آغاز شد.
💥چرا ابوالخصیب؟
منطقه عمومی بصره در جنوب، مهم ترین مناطقی بودند که از تابستان سال 61 همواره برای عملیات های بزرگ و سرنوشت ساز مورد توجه فرماندهان بودند و عملیات های متعددی در این جبهه ها انجام شده بود: 👇
💥شرق بصره (عملیات رمضان)، هورالهویزه (عملیات خیبر و بدر) و فاو (عملیات والفجر 8) مناطقی بودند که طی سال های 61 تا 64 عرصه نبرد میان رزمندگان اسلام و دشمن بودند… تنها منطقه ای که در آن، عملیاتی صورت نگرفت، منطقه ابوالخصیب، جزیره مینو و بخشی از زمین شلمچه بود که در میان هدف های مطرح در اطراف بصره، به دلیل نزدیکی به این شهر، مهم تر از بقیه بودند…
مهم ترین هدف این عملیات تصرف مستقیم بصره بود. به عقیده طرحان عملیات وضعیت طبیعی منطقه (آب گرفتگی شلمچه و کانال ماهی در شمال منطقه و مناطق باتلاقی در جنوب) به شکلی بود که امکان تحرک دشمن را ضعیف می کرد.
💥 شکاف میان سپاه سوم و هفتم عراق
منطقه عملیاتی کربلای 4 از چنان اهمیتی برخوردار بود که بغداد زبده ترین نیروهای ارتش خود را برای حفاظت از آن به کار گرفته بود… ارتش عراق، ژنرال هشام فخری (فرمانده سپاه هفتم) و ژنرال ماهر عبدالرشید (فرمانده سپاه سوم)، دو تن از مجرب ترین و وفادارترین فرماندهان حکومت عراق را به عنوان مسئول حوادث، از منطقه شرق بصره و منطقه ابوالخصیب، به کار گمارده بود این دو سپاه یگان های اصلی ارتش عراق را در این منطقه در اختیار داشتند، ضمن آن که هنگام حمله رزمندگان و احساس خطر، سپاه گارد جمهوری نیز تحت امر عملیاتی آنان قرار می گرفت….
💥میان این دو سپاه فاصله ای 700 متری (رود اروند) وجود داشت. ایجاد شکاف میان این دو سپاه دشمن را با وضعیت خطرناک و پیچیده ای روبرو می کرد، چرا که به دلیل درگیری هر دو سپاه، نمی توانستند به کمک یکدیگر بیایند و هماهنگی میان آنها در چنین وضعیتی بعید بود. به این علت که این دو سپاه بزرگ ترین واحد نظامی ارتش عراق محسوب می شد که خود شامل چندین لشگر و تیپ مستقل بود…
💥محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در این مورد می گوید:👇
خصوصیتی که این منطقه دارد، خط حد دو سپاه سوم و هفتم دشمن در اینجاست که بین لشکرهای آنها یک معبر 700 متری(رودخانه اروند) وجود دارد. اگر ما از این معبر عبور کنیم، می توانیم به جناح دشمن بزنیم… که در آنجا اصلاً خط ندارد، چون لشکرهای دشمن جناح شان مطمئن هستند…
💥 بنابر این، اولاً انتظار حمله ما را از این راه کار ندارند… ثانیاً یگان های احتیاط دشمن به کمک یک دیگر نمی روند چون اگر خط ساحل آنها سقوط کند، هم لشکر 9 کیلومتر خطش شکسته می شود، یعنی در یک منطقه، 81 کیلومتر خط شکسته می شود که باعث شکاف در دشمن و گیج شدن آنها می شود…
پس اگر ما از خط حد دو لشگر شروع به پیشروی کنیم,چون لشکرها باید از سرزمین خودشان دفاع کنند, بنابر این نمی توانند به کمک همدیگر بیایند، حالاا گر این مسئله بین دو سپاه باشد، کار را خیلی مشکل می کند. یعنی اداره کردن لشکر جنوبی با لشکر شمالی یک قرارگاه می خواهد… به عبارت دیگر در خط حد بین دو گردان، چون فرمانده بالاتر دارد, سریع می تواند کنترل کند. بین دو لشکر، فرمانده سپاه چنین نقشی دارد. اما بین دو سپاه، وضع دشمن خطرناک می شود… در نتیجه: سازمان دشمن به حدی از هم می پاشد که متزلزل می شود و مشکلات اولیه ما زودتر حل می شود…
💥جلسات و نشست ها میان فرماندهان ارشد نظامی برای چگونگی اجرای عملیات از اردیبهشت آغاز شد و فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشت و بالاخره در اواسط مهرماه به جمع بندی نهایی رسید…
براساس آخرین تصمیم “چهار ناحیه شلمچه، ابوالخصیب، زمین مقابل جزیره ام الرصاص و جزیره مینو”به عنوان محل👈 عملیات انتخاب شد. عملیات دراین مناطق به ترتیب به قرارگاه های نجف، قدس، کربلاو نوح واگذار شد. وضعیت این چهار نقطه به شکلی بود که سرنوشت عملیات به موفقیت در همه آنها بستگی داشت… برای این عملیات حدود 350 گردان نیرو برآورد شد که. 250 گردان بیشتر تامین نشد. این نیروها در قالب 31 لشگر و 21 تیپ مستقل سازماندهی شدند…
💥دو اصل حیاتی:👇
عملیات کربلای چهار به دو اصل اساسی و حیاتی متکی بود. اصولی که رعایت و موفقیت آنها به معنای پیروزی عملیات بود…
💭اصل اول تاکتیک ویژه عملیات بود. این تاکتیک عبارت بود از عبور طولی یگان های خط شکن (غواص) از تنگه (ام الرصاص و بوارین) و شکست خطوط دفاعی دشمن….
💭اصل دوم غافلگیری بود. در واقع تاکتیک ویژه باید در فضای غافلگیری انجام می شد. اگرچه رزمندگان در والفجر 8 عبور از اروند را تجربه کرده بودند اما دراین عملیات وضعیت تنگه و آسیب پذیری غواصان موج اول، اهمیت غافلگیری را دوچندان کرده بود.
💥 رهایی
دشمن در روزهای منتهی به عملیات اقدامات متعددی انجام داد اما فرماندهان معتقد بودند شرایط عادی است و باید عمل کرد… با رهایی عواض ها در رودخانه در ساعت 9شب سوم دی ماه عملیات آغاز شد… یگان های نخست به ترتیب وارد عمل شدند. در ساعت های بعدی یگان ها در جزیره ام الرصاص، شلمچه، جزیره مینو و پنج ضلعی تا حدودی به اهداف خود دست یافتند… اما وضعیت نیروها در تنگه به شدت بحرانی بود. دشمن که گویی از قبل منتظر بوده، آتش سنگینی روی غواص ها ریخته و از عبور آنها جلوگیری کرد… در واقع دو اصل اساسی عملیات (عبور از تنگه و غافلگیری) به مشکل برخورده بود و اینچنین شد که یک ربع مانده به پایان روز چهارم دی ماه توقف عملیات اعلام شد…😭😰
💥غواصهای خودی ساعاتی قبل عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای ایرانی شلیک میکردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگانها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکسالعمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز میکردند. در این حال، رمز عملیات کربلای 4 اعلام شد و نیروهای عملکننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند. در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض(عقبه برخی از یگانها) و همچنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواصها و نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد…
💥یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره امالرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص – بوارین جلوگیری کرد. به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به امالرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره میبرد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده میشد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت میکرد. در نهایت به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد…
💥جزیره ام الرصاص کجاست؟
جزیره ام الرصاص یکی از جزایر اروند رود است که شاهد چندین عملیات بزرگ در طول سالهای جنگ تحمیلی بوده است. این جزیره که به عنوان یکی از جزایر استراتژیک عراق، همواره جزو برخی محورهای عملیاتی رزمندگان دفاع مقدس قرار میگرفته، شاهد شهادت بسیاری از رزمندگان بوده است. عملیات کربلای4 ، عملیات والفجر8 و تک ایذایی والفجر8 در منطقه ام الرصاص به عنوان بخشی از عملیاتهای آبی-خاکی جنگ، مورد توجه بوده و ام الرصاص را نیز درگیر کرده است. شهدای زیادی از عملیات دو روزه کربلای 4 تا عملیات 75 روزه والفجر8 به عنوان طولانیترین عملیات هشت سال جنگ تحمیلی در این جزیره به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقتدا کردند و آسمانی شدند و پیکرهای مطهر برخی از آنها به خاطر شرایط منطقه و درگیری شدید آنجا باقی مانده و نیروهای خودی نتوانستند آنها را بازگردانند. نام این شهدا سالها در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت…
💥عملیات کربلای4 هیچ گاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمیکند… عملیاتی که رادارهای آمریکائی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقیها داده بودند. رمز عملیات یا محمد(ص) بود که ساعت 22:45 روز سوم دیماه سال 65 اعلام شد. مظلومیت شهدای عملیات کربلای چهار تداعی کننده غربت ومظلومیت ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش در روز عاشورا است…
💥سردار عراقی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه در این باره می گوید:
«کربلای 4 غمبارترین و سختترین عملیات دفاع مقدس بود که رزمندگان اسلام در آن مظلومانه به خاک و خون میافتادند، ولی همین عملیات نیز عملیاتی دیگری را پایهریزی کرد که در آن پیروزی خوبی نصیب نیروهای سپاه اسلام شد»… عراقی به تشریح خاطرات عملیات کربلای 4 پرداخت و ادامه داد:
«با عبور غواصان از اروند و درگیری در ساحل عراق، چهار قایق از نیروها بنا بود از کارون به سمت اروند حرکت کنند، ولی به محض ورود قایقها به کارون، مورد اصابت آر پی جی قرار گرفته و نیروهای اسلام مانند شمعی در درون این قایقها آتش گرفته و در آب شناور میشدند…. آن روز هر قایقی که مورد اصابت قرار میگرفت، ترس در دل بسیجیها و دیگر رزمندگان معنایی نداشت، زیرا همه خودشان را برای شهادت آماده کرده بودند».
💥سردار سرلشکر “سیدیحیی رحیم صفوی” فرمانده سابق سپاه در این باره می گوید:
«اینعملیات در شرایط بسیار پیچیده سیاسی نظامی داخلی و بینالمللی، انجام شد. در سال 65 محور تبلیغاتی در کشور بر این بود که عملیات سرنوشت سازی قرار است انجام شود، از همین رو کشور خود را برای یک عملیات بزرگ آماده میکرد. اما پس از چند ماه کار و برنامهریزی، اجرای عملیاتی با نام کربلای 4 به دلیل لو رفتن توسط فرد خبیثی که بعدها پناهنده شد، با شکست مواجه شد».
💥هاشمی رفسنجانی در این باره مینویسد: «ساعت هفت صبح و قبل از اخبار رادیو، اهواز اعلان وضعیت قرمز کرد. این به معنای تحرک هواپیمای دشمن است. تلفنی اطلاع دادند که آقای سنجقی میآید و اخبار حمله را میآورد و گفتند به اهداف اولیه نرسیدهاند… بالاخره آقای سنجقی آمدند و معلوم شد به جز دو سه محور موفقیت نداشتهایم. کم کم روشن شد که از منطقه شلمچه و جزایر بوارین و ماهی عقب نشستهاند و از جنوب جزیره مینو که عبور کرده بودند و سرپل قابل توجهی، آن طرف اروند به دست آورده بودند نیز عقب نشستهاند. جزیره ام الرصاص را در تصرف دارند ولی گفتند در بیانیه نیاید که معلوم میشود تثبیت نشدهاند.»
💥با عدم موفقیت ایران در این عملیات موجی از ناامیدی و یاس در میان همگان شکل گرفت به طوری که هاشمی در جایی از خاطراتش مینویسد: «مدتی به تنهایی در کنار ساختمان محل اقامت قدم زدم و فکر کردم. شکست عملیات، با آن همه امکانات و تبلیغات که داشتیم، بسیار تلخ است. دشمن از این وضع استفاده زیادی خواهد کرد. اگر بتوانیم جبران کنیم خوب است ، ولی روحیهها پایین آمده و روحیه دشمن بالا رفته است.» وی در جایی دیگر مینویسد: «در مجلس سرخوردگی شدیدی در ارتباط با عملیات بروز کرده و قابل توجیه نیست که برای آنها صحبت کنم. من هم در فشار شدید روحی قرار گرفتم.»
😭غم بارترین و مظلوم ترین عملیات دفاع مقدس؛ از 120 نفر فقط 4 نفر زنده ماندند…
💥ای کاش من شهید نشوم!
جانباز سید جواد کافی یکی از غواصان گردان یاسین در عملیات کربلای ۴ است. از ۱۲۰نفری که در گردان یاسین بودند فقط ۴ نفر برگشتند که یکی هم این رزمنده نوجوان بود. آنها ۸ روز در میان نیزارهای جزیره ماهی مقاومت کردند و به طور معجزه آسایی زنده ماندند. سید جواد که در زمان عملیات ۱۶ سال بیشتر نداشت، خاطرات آن ۸ روز را این چنین بیان می کند…
💥قرار بود دو گردان نوح و یاسین از لشگر ۲۱ امام رضا به جزیره ماهی برویم و به عنوان خط شکن این جزیره را بگیریم تا بعد بچه ها با قایق بیایند و تا بصره پیشروی کنیم. شب عملیات فرماندهان، ما را به دو صف کردند، حدود ۱۲۰ نفر غواص بودیم. قرار شد سه نفر سرشان بیرون از آب باشد تا بچه ها در مسیر گم نشوند. ما از نهر خیم وارد رودخانه شدیم. آب رودخانه در حالت مد بود. من مسؤول دسته بودم و سرم از آب بیرون بود.
💥آن قدر شدت آب زیاد بود که ما حتی یک «فین» ( کفش مخصوص غواصی) هم نزدیم. تقریباً به نوک ماهی نزدیک شده بودیم که یک دفعه هواپیمای عراقی آمد و «فیدر» زد… ( فیدر منور هایی است که حدود یک ربع از ساعت در آسمان روشن است و مثل روز منطقه را روشن می کند) تا هواپیما «فیدر» زد، ها به هم ریختند؛ چون انتظار چنین چیزی را نداشتیم…
💥زیر نور فیدر من همه جا را به خوبی می دیدم. یک چهار لول نوک جزیره ماهی گذاشته بودند که تیر رسام (تیرهایی که روشن است و وقتی به طرف شما می آید ما به خوبی آن را می بینی)به عمق آب شلیک می کرد.وحشتناک و غیرقابل پیش بینی در تله افتاده بودیم! در همان حال از خدا درخواستی کردم که هنوز که هنوزه به خاطر آن درخواست می سوزم و خودم را نمی بخشم. در دل گفتم:
خدایا ای کاش من شهید نشوم!
💥مرا اول به بیمارستان صحرایی، بعد به بیمارستان اهواز و در آخر یک ماه در بیمارستان اراک بستری کردند. وقتی برای مرخصی به خانه رفتم به کوچه مان (کوچه جوادیه در خیابان طبرسی) که رسیدم، با عصا داشتم به سمت خانه می رفتم که مادرم را دیدم. گفتم سلام علیکم. سرش را بالا کرد و یک نگاهی به من کرد و گفت سلام آقا و بعد رد شد. گفتم مادر منم، جواد. گفت ای جواد تویی!
مادرم مرا نشناخت…
💥 پس از عملیات کربلای 8 دو اتوبوس از بچه ها را به دیدار حضرت امام بردند. من در اتوبوس دوم بودم. متأسفانه اتوبوس ما زمانی به جماران رسید که زمان دیدار با امام تمام شده بود و بچه ها داشتند بر می گشتند. در حالی که حسابی پکر بودم… در شیب تند جماران شهید جلیل محدثی فر را دیدم، با ناراحتی گفتم، دیدی چه شد این همه راه کوبیدیم و آمدیم ما را راه ندادند و ما امام را ندیدیم… محدثی فر خیلی محکم و جدی گفت:
«دیدن و ندیدن امام که مهم نیست. مهم این است که حرف امام زمین نماند.»
یک کلام حرف او، برای من تاریخی را ساخت که مهمترین کار در این تاریخ آن است که حرف ولی فقیه بر زمین نماند…
منبع: فرهنگ نیوز
💥خبری که سرآغاز یک موج مردمی شد
28 اردیبهشت ماه سال 94 در مراسم ورود پیکر شهدای تازه تفحص شده به کشور بودکه یک خبر از شهدا، بمب خبری بزرگی ایجاد کرد و منشأ یک تحول و آگاهی عظیم در میان مردم شد. خبر این بود: «کشف پیکر💗 مطهر 175 شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته» این شهدا که جمعی از غواصان و خطشکنان شهید عملیات کربلای4 بودند در دی ماه سال 65 در جریان عملیات کربلای4 که طرح آن توسط آواکسهای آمریکایی لو رفته بود، خط عملیاتی اروند را شکستند و حتی از جزیره امالرصاص هم عبور کردند. طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالی که بیشتر آنها مجروح بودند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دستها و بعضاً با پاهای بسته شده در یک گور دستهجمعی دفن شده بود و پیکر مطهر آنان بعد از 30 سال توسط تیم تفحص پیکر مطهر شهدا کشف شد. نقطهای که شهدا در آن پیدا شدند، 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب عراق بود.
💥خبر ورود این پیکرهای مطهر به کشور بعد از گذشت 29 سال از شهادتشان سرآغاز یک موج بود. یک موج مردمی سرشار از عواطف و احساساتی پاک نسبت به شهدای هشت سال دفاع مقدس. روز بعد تیتر غواصان شهید برجستهتر از سایر تیترها در سایتها و گروههای خبری درخشید. شاید پیدا شدن تعداد زیادی از شهدا با دستانی بسته آن هم کیلومترها جلوتر از خط مقدم عملیات، باعث جریحه دار شدن احساسات مردم غیور ایران شد. شاید هم کشف آنها در گورهای دسته جمعی باعث قلیان احساسات پاک آنان شد. شاید هم حقیقت به اسارت گرفته شدن تعدادی از رزمندگان غیور این سرزمین ماجرای آن را دوباره بر سر زبانها انداخت. آنچه مهم است اینست که این ماجرا بار دیگر توانست مظلومیت شهدای هشت سال دفاع مقدس را به یاد مردمی آورد که شاید سالها در میان روزمرگیهای خود این واقعیتهای جنگ را فراموش کرده بودند.
💥 آغاز سوالات فراوان مردم از ماجرای کربلای4 و غرض ورزی رسانههای بیگانه
بمب خبری پیدا شدن استخوانهایی از پیکر 175 شهید خط شکن و غواص با دستان بسته یک تلنگر برای همه ایرانیان بود. و انتشار این خبر سرآغاز سوالهای فراوان مردم از این ماجرا بود. کربلای4 چه بود و چگونه شکل گرفت؟ غواصان در خط مقدم جبههها چه میکردند؟ عراق چگونه با اسرای خط مقدم رفتار میکرد؟ چه تعداد غواص شهید از جنگ به جا مانده است؟ ابوفلوس کجاست؟ چه تعداد پیکر شهید ایرانی هنوز در عراق به جامانده است؟ پیکرهای شهدا چگونه کشف و شناسایی میشوند؟ و… و این سوالها به شکلهای مختلف تکرار شد و تکرار شد. پاسخ برخی از آنان به اتفاقات امروز رزمندگان تفحص مربوط میشود و پاسخ برخی دیگر در تاریخ جنگ وجود دارد. به همین دلیل اسناد، تحلیلها و خاطرات جنگ از این مقطع تاریخی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. مردم به این مطالب رجوع و برشهایی از هشت سال دفاع مقدس را به طرق مختلف مرور کردند تا پاسخ پرسشهای خود را بگیرند.
💥انتشار این خبر هر چند که از طرف عموم مردم واکنشهای مثبت و اثرگذاری را در پی داشت که برخی حتی آن را کرامات شهدا بعد از گذشت 30 سال مینامند اما حاشیه سازی برخی ناآگاهان در داخل و دشمنان در خارج کشور را نیز به دنبال داشت. کسانی که با توسل به ناموفق بودن عملیات کربلای4 یا آمار بالای شهدا سعی در عوام فریبی و زیر سوال بردن موفقیتهای 8 سال دفاع مقدس را داشتند. در حالیکه تاثیرگذاری مردمی بازگشت شهدای غواص و خط شکن به کشور چیز دیگری میگفت. جوسازی و فرافکنی این رسانههای معاند نتوانست تصویر دروغین خود از حماسه این شهدا را بر باور مردم بنشاند…
تا جایی که چند روز بعد از انتشار اخبار بازگشت غواصان به کشور، وقتی تصاویر پیکر مطهر غواص منصور مهدوی نیاکی که در کربلای 4 به شهادت رسیده است، منتشر شد، بازتاب متفاوتی را شاهد بودیم.
💥افشای جنایات 30 سال گذشته
سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح برای پاسخ به برخی ابهامها و شبهات مطرح شده در مورد این شهدا، 17 خرداد ماه یک نشست خبری در معراج شهدا برگزار کرد و ناگفتههایی از عملیات تفحص این شهدا را عنوان کرد در این مراسم بود که طنابها و سیمهایی که توسط آنها دستان رزمندگان ایرانی بسته شده بود و در جریان تفحص به همراه استخوانهای به جامانده کشف شده بود، در انظار عموم خبرنگاران قرار گرفت. در این نشست همچنین پیکر مطهر شهید غواص با دستان بسته که یکی از همین 175 پیکر کشف شده در گور دسته جمعی بود، قبل از آنکه هویتش کشف شود در معراج شهدا برای نخستین بار مقابل خبرنگاران قرار گرفت.
💥صحنه تکان دهنده رویت پیکر مطهر و کامل این شهید دفاع مقدس حرفها و نقلهای فراوانی را در رسانههای مختلف انعکاس یافت. پیکری با لباس غواصی که دستانش از جلو با سیم بسته شده است. این پیکر یکی از 175 شهید غواص و خط شکن عملیات کربلای 4 بود که در یک گور دسته جمعی در منطقه ابوفلوس تفحص شد. و در نشست مطبوعاتی سندی برای رسوایی جنایات صدام و رژیم بعث عراق به همراه دستگاههایاطلاعاتی آمریکا شد. بعد از گذشت حدود دو ماه از این اتفاق نادر رسانهای، هویت پیکر مطهر او شناسایی شد…
💥 شهید منصور نیاکی یکی از شهدایی بود که سالمترین پیکر را در میان این شهدا داشت. «منصور مهدوی نیاکی» متولد سومین روز فروردین 46 است در آمل است. این غواص شهید اعزامی از لشکر 25 کربلا بود و در جریان عملیات کربلای 4 در منطقه امالرصاص، در چهارم دی ماه 65 به شهادت رسید. اما بعد از انتشار تصاویر او دیگر واکنش خاصی علیه این جریان رسانهای صورت نگرفت… زیرا سیاست گزاران جریانات منفی در مورد کربلای 4 و موجودیت دفاع مقدس در دهه 60 با این جریانات خود به این نتیجه رسیدند که پرداختن به این موضوع فقط به افشای هر چه بیشتر چهره پلید صدام، رژیم بعثی، قدرتها و رسانههایی میپردازد که در دوران جنگ علیه ایران نقش آفرینی میکردند. کسانی که دست شان به خون این شهدا آلوده است. پس سکوت از جانب همین رسانهها بهترین واکنش برای آنها بود.
💥وداع بی نظیر پایتخت در 5 ساعت تشییع شهدا…
روزها و ماهها اخبار این شهدا دستمایه شاعران، نویسندگان، سینماگران، سیاستمداران، تحلیلگران، خبرنگاران، گرافیستها و بهطور کلی عموم مردم شد تا وقایع 30 سال پیش را که منتهی به این جنایت بزرگ شده بود مرور کنند. صاحب نظران و تحلیل گران به روایت مستند و تاریخی از جنگ پرداختند و بسیاری از سوالات مردم پاسخ داده شد… جمع کثیری از شهروندان تهرانی طاقت نیاوردند تا روز مشخص شدن هویت این شهدا صبر کنند. تقاضا کردند مراسمی جهت وداع با این شهدا برای عموم برگزار شود. قبل از مرحله شناسایی نهایی، مراسم تشییعی در تهران برگزار شد. مراسم روز سهشنبه 26 خرداد ماه 94 ساعت 4 بعد از ظهر از میدان بهارستان مقابل درب غربی مجلس شورای اسلامی ایران بهسوی معراج الشهدای تهران انجام گرفت. صفوف به هم فشرده مردم در این مراسم بی نظیر بود. تشییع باشکوه و 5ساعته شهدای غواص در تهران از خاطرات فراموش نشدنی پایتخت محسوب میشود. حتی مردم به این تشییع هم بسنده نکردند و ساعتها در معراج شهدای مرکز در حال وداع با تابوت این شهدا بودند….
ارادتمند:ناصر کاوه