امیر سرلشکر خلبان شهید منصور ستاری / وي افسري مؤمن ، متعهد ، شجاع ، تيزهوش و كاردان بود
🌷 مهمـان امشــب ما 👇
امیر سرلشکر خلبان شهید منصور ستاری هستند
🔵 حاجت ها را از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشان زیاد است. حتما دستگیرمان می شوند.
🌺هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت 🌺
سرلشكر شهيد ، منصور ستاري در سال 1327 در روستاي ولي آباد ورامين ديده به جهان گشود .
پدرش ، مرحوم « حاج حسن » شاعري فاضل بود كه ديواني از او به نام «ماتمكده عشاق » به يادگار مانده است .
منصور ستاري دوران ابتدايي را در مدرسه ولي آباد ورامين و دوران متوسطه را در قريه « پوينك » باقر آباد به پايان رسانيد .
وي در طول دوران تحصيل همواره يكي از شاگردان ممتاز كلاس به شمار ميرفت .
شهيد بزرگوار پس از اخذ ديپلم متوسطه ، در سال 1346 وارد دانشكدةافسري شد و پس از پايان دورةدانشكده به درجة ستوان دومي نايل آمد .
در سال 1350 جهت طي دورةعلمي كنترل رادار به كشور آمريكا اعزام شد و پس از گذراندن دورةيكساله ، در سال 1351 به ايران بازگشت و به عنوان افسر كنترل شكاري نيروي هوايي مشغول به كار شد .
شهيد ستاري در سال 1354 در كنكور سراسري شركت كرد و در رشته برق و الكترونيك پذيرفته شد .
تعدادي از واحدهاي دانشگاهي را گذرانده بود كه با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي تحصيل را كنار گذاشت و همدوش ديگر آحاد مردم به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب پرداخت.
وي افسري مؤمن ، متعهد ، شجاع ، آگاه ، تيزهوش و كاردان بود . طرحها و ابتكارهاي زيادي در تجهيز سيستمهاي راداري ، پدافندي به اجرا گذاشت كه در طول جنگ تحميلي توان نيروي هوايي را در سرنگوني هواپيماهاي متجاوز دشمن دو چندان نمود .
طرحها و برنامههایی که شهید ستاری ارائه میداد بسیار منطقی، عملی، کاربردی و مؤثر بود .
از این رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی که از خود نشان داد ، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجة سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده دار این مسئولیت بود.
در عملیات خیبر وقتی در محاصره بمباران شیمیایی او ماسک خود را تقدیم به پیرمردی که راننده لودر بود کرد را همه به یاد دارند.
براثر این اقدام وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بی بهره شده بود و تا پایان عمر این موضوع را مخفی می کرد.
4 رکن اقدامات شهید ستاری:
۱ـ طرح و برنامه صحیح از ابتدای فرماندهی همراه با آینده نگری هرچه ژرف تر.
۲ـ سازماندهی نیروی انسانی متعهد و کارا = مستعد و مبتکر و بیش از همه خوداتکا و خودباور در پروژه های توسعه پیشرفت.
۳ـ تأمین وسایل و تجهیزات با بهره گیری حداکثر از منافع موجود داخلی و با تکیه بر اهداف خودکفایی کشور.
۴ـ اعمال مدیریت پویا و متکی بر روابط انسانی و ایجاد محیطی هرچه مناسب تر برای تشریک مساعی همگانی.
شهید ستاری با برنامه ای منسجم که در پیروزی نهایی بسیار مؤثر افتاد به کار پرداخت.
برخی از اقدامات مهم و بنیادین شهید ستاری:
تأسیس دانشکده پرواز (خلبانی) این آرزوی دیرینه هر ایرانی وطن پرست و پرسنل نیروی هوایی بود. اولین سری دانشجویان خلبانی در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشکده پرواز شدند.
تأسیس دانشگاه هوافضا با ۸ گرایش تحصیلی و مبتنی بر برنامه های آموزشی ـ مجموعه های کارشناسی و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالی.تأسیس دانشکده پرستاری و راه اندازی مرکز تحقیقات و آموزش پزشکی (پاتولوژی) نیروی هوایی.
توجه به آموزش کارا (حین خدمت) و آموزش پرسنل رده میانی.ایجاد هنرستان کارودانش ـ فنی و حرفه ای درمرکز آموزشهای هوایی و اجرای برنامه های آموزش و پرورش برای افرادی که حداکثر با سن شانزده سال به استخدام نهاجا درآمده بودند تا بتوانند همانند دانش آموزان دبیرستان به تحصیل بپردازند و دیپلم رسمی کشور به آنها اعطاشود.
ایجاد شبکه دیده بانی به منظور تقویت سیستم پدافندی کشور ـ ایجاد شبکه دیده بانی بصری ـ ایجاد موانع هوایی بر فراز دره ها، گذرگاهها و ارتفاعات و…
شهیدستاری که به واقع معماری آینده نگر برای سیستم پدافند هوایی کشور بود با راه اندازی تأسیسات و امکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژه هایی نظیر پروژه اوج و نیز راه اندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقاداد. این مهم برای کشوری که پایه های صنعتی اش تقریباً ضعیف بود کاری شگرف می باشد.
ایجاد مؤسسات فنی و صنعتی پیشرفته برای آموزش پروازی مرحله مقدماتی دانشجویان خلبانی با کمک مهندسین و متخصصین نهاجا با ساخت هواپیمای پرستو. این هواپیما از نظر امکانات عملیاتی تقریباً شبیه هواپیمای بونانزای ساخت آمریکا می باشد.
یکی از مهمترین فعالیتهای سرلشگر شهید منصور ستاری طی سالهای ۶۶ الی پایان جنگ تحمیلی اسکورت ناوگان تجاری کشتی های نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا خروج آنها بود.
انجام عملیات اسکورت باتوجه به حجم عملیات جنگی و مضافاً حجم عملیات عادی و روزانه نهاجا کاری بس عظیم بود.
نگهداری مجتمع پتروشیمی بندرامام، حفاظت از میدان گازی کنگان و مواردی نظیر اینها یادآور اقدامات و جانفشانی های عقابان تیزپرواز و پرسنل پدافندی نیروی هوایی تحت فرماندهی و مدیریت این بزرگوار همیشه به یادماندنی است.
طراحی و ساخت خودروشمس ایجاد خطوط هوایی سها (سازمان هواپیمایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) شرکت در پروژه های دولتی در راستای امور مهندسی و تأسیساتی، افزایش کارایی و استخراج از معادن تحت پوشش از قبیل نمک سمنان که نیازمندیهای صنایع نفتی و پتروشیمی کشور را مرتفع و پشتیبانی می نماید، ازدیاد بازده صنایع فلزی (ریخته گری ـ تراش و…) و دریافت سفارش به منظور رفع نیازمندیهای دولتی، نظامی و خصوصی.
شهیدستاری منطقی ترین راه را برای کاهش اثرات محدودیت اعتباری و روبرویی با شرایط پس از جنگ انتخاب نمود و آن خودکفایی هرچه بیشتر نیروی هوایی بود.
بدینوسیله علاوه بر آنکه از خروج اعتبارات نیروی هوایی جلوگیری می کرد توان تولیدی و خدماتی را افزایش داده و درآمدهای حاصل از این قبیل فعالیت ها را همواره تحت کنترل و نظارت دقیق قرارداد که به عنوان پشتوانه ای برای اجرای برنامه های سازندگی موردبهره برداری قرارگرفت.
شهیدستاری با کمک فرماندهان و پرسنل عزیز نیروی هوایی پروژه های بلندمدت را طراحی نمود که یکی پس از دیگری جامه عمل می پوشد.
یکی از این پروژه ها بعد از شهادت ایشان هواپیمای جنگی آذرخش بود که با حضور رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۶ به پرواز درآمد.
به هر تقدیر سرلشگر شهیدمنصور ستاری با حمایت پرسنل از جان گذشته نیروی هوایی آنچه درتوان داشت در طبق اخلاص نهاده و به پیشگاه ملت ایران تقدیم نمود و امروز به خیل شهیدانی پیوسته است که همواره در فراق آنها می سوخت.
روح حماسی او از همان پهنه آسمان نیلگونی که مأوای همیشگی او و یارانش بود به ملکوت اعلی عروج کرد تا درکنار امام و فرمانده خود آرام گیرد.
شهید منصور در پانزدهم دی 1373 به همراه چند تن از مسئولان نیروی هوایی ارتش در راه برگشت از جزیره کیش جهت شرکت در جشن دانشآموختگی گروهی از دانشجویان دوره خلبانی پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان شرکت کرد و در راه بازگشت به تهران در جاده نایین-یزد، هواپیمای آنها دچار نارسایی فنی شد و متلاشی گردید.
در این حادثه ناگوار شش تن از امیران نیروی هوایی ارتش به همراه شهید ستاری و شش تن از خدمه پروازی به درجه بلند شهادت رسیدند.
پیکر پاک شهید ستاری در آرامستان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شده است .
15 دی ماه سال 1373 یکی از تلخ ترین روزها برای نیروی هوایی ارتش است.
هواپیمای حامل جمعی از فرماندهان این نیرو که برای بازدید به پایگاه اصفهان رفته بودند، در هنگام بازگشت و در دقایق ابتدایی پرواز، دچار سانحه شده و پس از برخورد با زمین آتش می گیرد تا نیروی هوایی، موثرترین فرمانده تاریخ خود را به همراه جمعی از معاونینش از دست بدهد.
در میان شهدای این سانحه، سرتیپ منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی، سرتیپ خلبان مصطفی اردستانی معاون عملیات و سرتیپ خلبان سید علیرضا یاسینی رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نهاجا از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند.
15 دی ماه 1373 از راه می رسد.
جلسه شورای فرماندهان نیروی هوایی به مدت سه روز در کیش برگزار شده بود و قرار بود تا تیمسار ستاری برای مراسم اختتامیه سخنرانی کند.
ساعت 9 صبح به تیمسار یمینی، اطلاع داده شد که هواپیمای تیمسار ستاری تا 10 دقیقه دیگر در باند فرود میآید.
او به اتفاق سایر فرماندهان جلسه را تعطیل کردند و به استقبال تیمسار رفتند.
هواپیمای تیمسار در باند نشست و او به همراه معاونان خود از آن پایین آمد و به سمت سالن برگزاری جلسه به راه افتاد.
تیمسار در جلسه 2 ساعت سخنرانی کرد و چنان حرف میزد که همه از حالت حرف زدنش متعجب شده بودند. نکاتی را در باره آینده نیرو به فرماندهان متذکر شد، که انگار وصیت نامه میخواند.
تیمسار و همراهان او پس از صرف ناهار به مقصد اصفهان پرواز کردند.
هواپیمای «جت استار» غرش کنان در آسمان پایگاه اصفهان ظاهر شد و اندکی بعد روی باند ایستاد و تیمسار و همراهانش از پلکان هواپیما پایین آمدند.
فرمانده پایگاه به استقبال آمده بود. احترام نظامی گذاشت و با عرض خیر مقدم، اعلام کرد که پایگاه برای بازدید تیمسار فرماندهی آماده است.
اصرار تیمسار میرعشق الله(فرمانده پایگاه اصفهان) و چند نفر از همراهان بی نتیجه بود.
علیرغم همه تدارکهایی که دیده شده بود فرمانده، خرسند از دیدن نتایج تلاشها برای تعمیر هواپیماها اصرار بازگشت داشت، به ناچار همگی راهی باند فرودگاه شدند.
خداحافظی به سرعت انجام شد و هواپیما اوج گرفت.
تیمسار میرعشق الله از باند به ترمینال آمد.
دژبان در ورودی، احترام نظامی گذاشت و با نگرانی گفت: «تیمسار! هواپیمای جناب ستاری سانحه دیده.»
میرعشق الله در شگفت از آنچه می شنید به رمپ پروازی بازگشت و سراسیمه خود را به برج مراقبت رساند.
آتشی بزرگ از دور هویدا بود و کادر برج مراقبت همه مضطرب و غمگین در انتظار خبرهای دقیقتری بودند.
تیمسار با عجله خود را به محل سانحه رساند.
گروهی از دور در اطراف آتش راه می رفتند.
امیدی در دلش جوانه زد با خود گفت: «ظاهراً سرنشینان هواپیما زنده اند.» اما با رسیدن به محل سانحه دریافت که نیروهای گروه ضربت در اطراف هواپیما به فعالیت مشغول بوده اند.
از تصور آن که پیکر پاک دوستانش در محاصره آن آتش عظیم است بر خود لرزید.
با شتاب به سمت شعله ها دوید اما معاونش دست او را به عقب کشید.
میرعشق الله دستش را با فشار رها کرد و فریاد زد: «چرا باور نمی کنید، این آتش سوزنده نیست، جایی که ستاری باشد تکه ای از بهشت است.» صدای او که به سوی آتش می دوید در سفیر شعله ها محو شد.
خاطراتی از شهید ستاری به روایت خواهر بزرگوارشان
ما “قمر بنی هاشم” را داریم که نورش هیچ وقت خاموش نمی شود🌹
وی افزود: زمانی که بچه بودم، کشورهای دیگر با پیشرفتهای علمی که داشتند قمر مصنوعی به ماه فرستادند، من با همان تفکرات کودکانه ام از برادرم پرسیدم چرا ما نمی توانیم قمر مصنوعی به ماه بفرستیم که شهید گفت:
ما یک قمر داریم که نورش هیچ وقت خاموش نمی شود، ما قمر بنی هاشم، آقا ابوالفضل(ع) را داریم.
تمامی اعمال و زیارات ایام حج واجب را در ۱۹ روز به انجام رساند🌹
خواهر شهید ستاری عنوان کرد: هنوز جنگ تمام نشده بود که امام(ره) فرموده بودند “این شیر بچه را بیاورید؛ کیست که توانسته است دشمن را به زانو درآورد؟”
بارها و بارها پیغام داده بودند، برایش جایزه سفر حج در نظر گرفته بودند، ولی شهید ستاری می گفت: “من باید اینجا در جبهه ها باشم و از جان مایه بگذارم و به ملت خودم خدمت کنم؛ من نمی توانم ببینم مردم اینجا تلاش می کنند و من برای حج واجب بروم”!
وی افزود: خلاصه پس از اصرارهای فراوان، راضی شد به حج واجب برود و این در حالی بود که تمام اعمال و زیارات ایام حج واجب را که حدود ۳۰ روز به طول می انجامید، در مدت ۱۹ روز با پوشیدن لباس عربی و دویدن به انجام رساند؛
زمانی که از حج برگشت درجه سرهنگی داشت و قبل از آمدن از حج اعلام کرد: “چراغانی نکنید، گوسفند نکشید، تا وقتی که برادران من در جبهه ها می جنگند، من هیچ نمی خواهم”؛ وی به محض رسیدن از مکه، غسل شهادت کرد و به جبهه رفت؛ چهار ماه تمام به خانه سر نزده بود.
دوربین خدا روشن است، دوربینهای بنده خدا را نمی خواهم🌹
وی با اشاره به تسلط شهید ستاری به زبانهای روسی، انگلیسی و … گفت: شهید به چندین زبان زنده دنیا حرف می زد؛
زبان روسی و انگلیسی را طوری صحبت می کرد که گویا زبان مادری اوست.
خواهر شهید اضافه کرد: برادرم بسیار کم مصاحبه می کرد و هیچ گاه قبول نمی کرد مقابل دوربین قرار بگیرد؛
خیلی کم پیش می آمد که چنین شود، از دوربین گریزان بود؛ می گفت: “دوربین خدا روشن است، دوربینهای بنده خدا را نمی خواهم”!
با شهید کردن بهشتی ۷۰ سال ایران را عقب انداخته اند🌹
وی ادامه داد: زمانی که شهید بهشتی را ترور کردند، شهید ستاری گریه کنان ضجه می زد و می گفت: “با شهید کردن بهشتی، ۷۰ سال ایران را عقب انداختند”.
من از خدا و شهدا خجالت می کشم/ تا پای شهادت رفتم ولی شهید نشدم🌹
خواهر شهید اظهار داشت: سرلشگر ستاری بارها به خودش نهیب می زد و می گفت: “من از خدا، از بنده ها، از خانواده شهدا خجالت می کشم، چرا که تا پای شهادت رفته ام ولی شهید نشده ام”.
شهید ستاری با تمام مقامهایی که داشت، باغبانی می کرد🌹
خواهر شهید تأکید کرد: شهید با تمام این مقامهایی که داشت، باغبانی می کرد و یک لحظه را از دست نمی داد و درختان را هرس می کرد؛ دی ماه که شهید شد،
تمام باغ هرس شده و پر گل بود؛ همسرش می گفت: “شبها لامپ می برد و تمام باغ را با نور لامپ هرس می کرد”.
شهید ستاری و امثال او ذخیره های انقلابند اما برخی قدر این انقلاب را نمی دانند.
شهید ستاری: سعی کردم خدمتگزار مردم باشم🌹
وی با اشاره به وصیتنامه شهید گفت: شهید در وصیتنامه خود به حجاب، درس خواندن و تربیت بچه ها سفارش اکید داشت و اصل وصیتنامه اش در این جمله خلاصه می شود که “سعی کردم خدمتگزار مردم باشم”.
خواهر شهید افزود: شهید ستاری در وصیت نامه اش خواست که نزد امام(ره) و در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شود و بعد از آن نیز خواب دیدیم که گفت: “یک عکس از من در “ولی آباد” بگذارید و یادبودی نیز در قطعه شهدای روستا قرار دهید.
نسل امروز تمام اینها را افسانه می دانند.
وی ادامه داد: مردمی که رشادتهای سرداران و شهدا و ایثارگران را به یاد دارند، وظیفه دارند تا با یادآوری رشادتهای آنان، جوانها را به ادامه راه این بزرگواران ترغیب و تشویق کنند.
روایت ناتمام🌹
کتاب «روایت ناتمام» نوشته رضا رسولی به سرلشکر خلبان منصور ستاری از فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران میپردازد.
این کتاب حاصل گفتوگوی نویسنده با خانواده، دوستان و همرزمان فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که انتشارات روایت فتح آن را در سیزدهمین جلد از مجموعه «از چشمهای» خود منتشر کردهاست.
پاکباز عرصه عشق🌹
این کتاب در چهار فصل، «کودکی تا دانشکده افسری»، «دانشکده افسری تا فرماندهی»، «فرماندهی تا شهادت» و «شهید ستاری به روایت تصویر» مرتب شده و به غیر از خاطرات شخصی ستاری، افراد فراوان دیگری نظیر اعضای خانواده، همکاران نظامی و … نیز خاطرات خودشان از او نقل کردهاند.
ستاری به روایت همسر شهید🌹
کتاب «منصور ستاری به روایت همسر شهید» برای نخستین بار در سال ۹۱ از سوی انتشارات روایت فتح به قلم لعیا رزاق زاده در ۱۰۴ صفحه به چاپ رسیدهاست.
این کتاب، پنجمین جلد از سری مجموعه کتابهای «آسمان» است که خاطرات همسر ستاری را در قالب داستان برای مخاطبان روایت میکند.
🌷🕊آسمان فرصت پرواز بلندیست
ولے ، قصہ این استـــ
چه اندازه ڪبوتر باشے …🕊🌷
🌹🕊سالروز پرواز فرماندهان
شهید منصور ستاری
شهید مصطفی اردستانی
شهید سیدعلیرضا یاسینی
وتعدادے از همرزمانشان گرامےباد.🕊🌹
🌹آسمان سرخِ شهادت ، آسمانی است
ڪہ جـز بر مرغـان خونیــن بـال
گشوده نمیشود و چه مرغی
خونین بال تر از شهیـد . . .🕊
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🌸فصل نقل و انتقالات بود و انتقالها را بہ نیروها داده بودند . ناگاه یڪ درجہ دار در را باز ڪرد و داخل شد .
منشی هم اجازه نداده بود اما داخل شد و با شهید ستاری بہ تندی صحبت ڪرد . از ڪسانی بود ڪه نمیتوانست منتقل شود و دلیل میآورد .
🌸پیش خودم گفتم ڪارش تمام است .
اما شهید ستاری با ملاطفت دست بہ سر مرد ڪشید و گفت : بیا بنشین .
من هم رفتم آب آوردم و شهید ستاری گفت : حالا بگو ببینم جریان چیست و مشڪلات را بنویس تا دستور بدهم بررسی و حل ڪنند .
🌸وقتی از شهید ستاری این برخورد را دیدم گفتم با این سطح از تحملی ڪه ایشان دارد هر مقامی ڪه بہ ایشان بدهند شایستہ اوست .
🌸امیر سرلشگر منصور ستاری در #15 دی ۱۳۷۳ در سانحہ سقوط هواپیما در نزدیڪی فرودگاه اصفهان بہ همراه تعدادی از افسران بلندپایہ نیروی هوایی و همرزمانش بہ درجہ رفیع شهادت نائل آمد .
✍️ نشر بمناسبت
سالگرد شهادتشان
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄