سید محمدرضا دستواره
عملیات کربلای 1 | آزادسازی مهران
«هر وقت برای صحبت پیش حاج دستواره میرفتیم، از چهرهاش میفهمیدیم که خسته است و شب گذشته، کامل نخوابیده است. همیشه بیرون از سنگر میخوابید. در عملیات والفجر ۸ در فاو، دیدهبان ما خبر داد که دشمن طی تغییر و تحولاتی قصد حمله دارد. وقتی رفتیم این جریان را به شهید دستواره بگوییم، بیرون از سنگر خوابیده بود. به یکی از همرزمانم گفتم که چرا حاجی بیرون از سنگر خوابیده، ممکن است بر اثر اصابت خمپارههای دشمن آسیبی به او برسد. بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیدهای؟ وقتی بیدار شد، سئوالم را با این قطعه شعر جواب داد: گرنگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.» این نقل قولی است از یکی از همرزمان محمدرضا دستواره که خود را رضایی معرفی کرده است.
محمدرضا دستواره یکی از شهدای شاخص و فرماندهان بنام جنگ تحمیلی به شمار می رود که چندین کتاب درباره زندگی و خلقیات و مبارزات وی نگاشته شده است. «چارده روایت» به قلم گل علی بابایی یکی از این آثار ارزشمند است که شرح زندگی شهید دستواره در آن آمده است. در بخش معرفی محمدرضا دستواره از زبان خودش در ابتدای کتاب آمده است: سیدمحمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای ۱۳۳۸ خورشیدی در محله علی آباد تهران یا همان گود به دنیا آمدم. تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات سیاسی شدم. روز چهارم آبان ۱۳۵۷خورشیدی در حال توزیع اعلامیههای امام به وسیله مأموران ساواک دستگیر شدم و بعد از چند ساعت بازداشت آزادم کردند.
پس از پیروزی انقلاب در دوازدهم آبان ۱۳۵۸ خورشیدی، وارد سپاه شدم و از دی همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من بود. چون که در این مأموریت من با حاج احمد متوسلیان آشنا شدم. همان طور که بارها و در همه جا گفتم: من آدمی هستم که از توی «گود» بلند شده ام. هزار دفعه گفتهام: از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه میشد.
فعالیتهای در کردستان
دستواره در کردستان همراه فرماندهانی مانند رضا چراغی و احمد متوسلیان تمام تلاش خود را برای برقراری امنیت به کار گرفت. با آزادسازی مریوان، وی به دستور احمد متوسلیان، به عنوان مسئول تدارکات مأموریت یافت تا کالاهای ضروری مردم را تهیه کرده و در اختیار شهروندان کُرد قرار دهد. دستواره مدتی نیز فرماندهی «پاسگاه شهدا»، در محور مریوان را به عهده داشت.
زمانی که متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول الله را تشکیل دهد، دستواره راهی جنوب کشور شد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو، «مأمور تشکیل واحد پرسنلی تیپ» شد.
شهید «سید محمدرضا دستواره» درکنار حاج احمد متوسلیان
مسوولیت های اجرایی و مبارزاتی شهید دستواره
از همه التماس دعا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
منبع:
۱.سعید ابوطالب (۱۳۹۴)، هی یو!، سوره مهر، ص. ۷۹،
۲. گلعلی بابایی، «چارده روایت»؛ چاپ چهارم، سوره مهر، ص۸۰۸
۳.همان
۴.سید حسن شکری؛ دستواره سخن می گوید، انتشارات روایت ۲۷ بعثت
۵. «خاطراتی از شهید سید محمدرضا دستواره».انتشارات شهید آوینی.
ادب مثالزدنی شهید رضا دستواره در برخورد با پدر
آیا شهید دستواره از محل دفنش خبر داشت؟
کلام شهید: شهادت مزد و اجر انسانی است که در راه خدا قدم برمیدارد.
“آنچه که برای ما مطرح است؛ انجام خدمتی خالصانه، زیاد، پرکار و فعال در راه رضای خدا و در راه رساندن پیام شهیدان به گوش جهانیان است.
ما برای مقابله با ابرقدرتها، هیچ نیازی به ناوگان نداریم، هیچ نیازی به هواپیما نداریم و… وسیله و سلاح اصلی که امروز باید در دست ما باشد، پایداری، استقامت و صبر دراز مدت است. اگر لحظهای درنگ کنیم، اگر لحظهای ابهام و تردید و شک در این رابطه به خودمان راه بدهیم، قطعاً دچار تزلزل خواهیم شد و به قول شهید بزرگوارمان سردار رشید اسلام حاج همت از خوارج نهروان بدتر خواهیم بود، اگر لحظهای درنگ، سستی و ابهام در رابطه با این انقلاب و در رابطه با این جنگ به خودمان راه بدهیم. بایستی محکم، همانطور که تا به حال ثابت کردیم و همانطور که تا به حال توی دهان این مزدوران کثیف یاوهسرایان شرق و غرب زدیم، باید از این به بعد هم بزنیم و به یاری خداوند، این استقامت ما، نتیجهاش حکومت الله بر زمین خواهد بود.
و دیگر اینکه مسئله شهادت، آنقدر مسئلهای باعظمت و بزرگ است که هر کسی نمیتواند درباره مفهوم آن صحبت کند. شهادت مزد و اجر انسانی است که در راه خدا قدم برمیدارد. مسلماً چنین فردی صرفاً لقای خداوند را طلب میکند و خداوند هم با شهادت یک رزمنده و مجاهد فی سبیل الله، او را به لقای خودش میرساند. شهادت، یعنی رسیدن به لقاءالله. هر کس در راه خدا قدم بردارد، اجری جز شهادت نصیبش نخواهد شد. وظیفه و تکلیف الهی ما جهاد است. جهاد در راه حفظ و نگهبانی از اسلام. این رسالتی است که انقلاب بر دوش ما نهاده و ما هم تا آخرین قطره خونمان، در راه انجام این رسالت تلاش میکنیم.
کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس ناصر کاوه
سالروز آزادسازی مهران با رمز یا ابوالفضل العباس (ع)
کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس ناصر کاوه
به قول شهید آوینی: اگر در جستجوی امام زمان هستی او را در میان سربازانش بجوی از نشانههای خاص آنان این است که همچون نور، دیگران را ظاهر میکنند خود را نمیبینند…
تیرماه ، ۱۳۶۵
عملیات کربلای ۱ عملیات تهاجمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، علیه نیروهای ارتش عراق در خلال جنگ ایران و عراق بود، که در تیر ماه ۱۳۶۵ بهمدت ۱۰ روز بهصورت گسترده در منطقه مهران، استان ایلام انجام شد. این عملیات با پیروزی نیروهای ایرانی و بازپسگیری شهر مهران به پایان رسید.
ارتفاعات قلاویزان عملیات کربلای یک
این خانواده کاخی حداکثر ۱۰۰ متری، در یکی از کوچه پس کوچه های علی آباد (جنوبی ترین نقطه تهران) داشتند. این خانه کوچک، ۶ مرد و ۳ زن داشت.
سید محمدرضا دستواره، قائم مقام لشگر محمد رسول الله (ص) تیر ماه سال ۶۵ در مهران به شهادت رسید.
سیدمحمد دستواره، دی ماه سال ۶۵ در شلمچه شهید شد.
اصغر الله قلی زاده (داماد خانواده) در جنگ به شهادت رسید.
مرحوم حاج سیدنقی دستواره پدر خانواده، سال ۸۵ فوت کرد.
خانم مرحومه سیده قدسیه میراسماعیلی، مادر خانواده، سال ۸۴ فوت کرد.
خانم دستواره، همسر شهید الله قلی زاده، دختر خانواده. خانم الله قلی زاده، دختر شهید الله قلی زاده، نوه خانواده. حاج آقا دستواره قبل از فوت، درخواست کرد تا خانه شان به عنوان کتابخانه، در خدمت اهالی محل قرار گیرد.
یاد و خاطره جانشین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
سردار شهید حاج سید رضا دستواره، اخوی شهیدان سید محمد و سید حسین دستواره گرامی باد
شهادت : ۱۳ تیر ۱۳۶۵
عملیات کربلای یک